مروری بر کتاب هنر فلسفه پردازی
اگر می خواهید فیلسوف شوید، اولین چیزی که باید بدانید این است که اکثر افراد با سیستم اعتقادی جهانی کلی به سراغ زندگی می روند که هیچ نوع حدس منطقی ندارد و آن سیستم اعتقادی جهانی انسان، مستعد ناسازگاری با سیستم اعتقادی جهانی انسان دیگری است.
محتوای کتاب حاضر، مجموعه مقالات برتراند راسل بوده که در طی جنگ جهانی دوم نوشته و برای اولین بار به شکل کتاب چاپ شده اند. در آن سال ها، نویسنده مشغول به تدریس فلسفه در دانشگاه های فلسفه بود و تاثیر شگرفی بر دانشجویان آمریکایی داشت.
مقالات گردآوری شده در اینجا اساساً به هنر فرض کردن در حوزه های ریاضیات، منطق و فلسفه می پردازند. سادگی بیان راسل حیرت انگیز است، وقتی که او با توانایی کامل به اصل مسائل فلسفی مهم می پردازد و به طرز ماهرانه ای تجزیه و تحلیل فلسفی را عمیقا بررسی می نماید.
مطلب را با این سوال کوتاه آغاز کنیم که فلسفه چیست. به دلیل اینکه فلسفه خودش یک علم است، پس نمی تواند دانشی مسلم و قطعی باشد. از طرف دیگر همانند دانش های پیشین دیگر بی پایه اساس نبوده و بدون اثبات منطقی قابل درک نیست.
می توان گفت فلسفه چیزی بین این دو می باشد، یا شاید بتوانیم آن را هنر حدس منطقی بنامیم. با توجه به این تعریف، فلسفه به ما می گوید چگونه عمل کنیم، وقتی که می خواهیم بدانیم چه چیزی صحیح است یا به احتمال زیاد صحیح می باشد و چطور ممکن است با قطعیت بفهمیم که چه چیزی صحیح خواهد بود. هنر حدس منطقی در دو شیوه مختلف بسیار سودمند است.
شیوه اول: اغلب، سخت ترین مرحله در کشف صحیح بودن چیزها، فکر کردن به فرضیه ای بوده که شاید صحیح باشد. وقتی برای یک بار به فرضیه ای فکر کنیم، آن قابل آزمودن است، ولی شاید به انسانی نابغه برای درک آن نیاز باشد. شیوه دوم : ما اغلب مجبوریم با وجود عدم قطعیت عمل می کنیم، زیرا تاخیر خطرناک و مصیبت آمیز می باشد.
در چنین مواردی، وجود هنری برای قضاوت در مورد این که چیزی محتمل است، بسیار سودمند خواهد بود. این هنر تا آنجا که به فرضیه های بسیار کلی مربوط می شود، فلسفه است. سوالی خاص مانند آیا فردا هوا بارانی است؟ به فلسفه مربوط نمی شود، زیرا فلسفه به سوالاتی کلی از این دست می پردازد: آیا جهان براساس قوانین مکانیکی اداره می شود، یا هدف کیهانی دارد، یا دارای هر دو ویژگی به طور همزمان می باشد؟ “فلسفه به بررسی این می پردازد که آیا می توان چیزی در مورد چنین سوالاتی کلی گفت.
اگر می خواهید فیلسوف شوید، اولین چیزی که باید بدانید این است که اکثر افراد با سیستم اعتقادی جهانی کلی به سراغ زندگی می روند که هیچ نوع حدس منطقی ندارد و آن سیستم اعتقادی جهانی انسان، مستعد ناسازگاری با سیستم اعتقادی جهانی انسان دیگری است.
بنابراین، هر دوی آنها نمی توانند صحیح باشند. عقاید افراد، عمدتا برای ایجاد احساس راحتی طراحی شده اند و حقیقت برای اکثر مردم عاملی ثانویه است. شما، خوانندگان عزیز، هیچگونه تعصبی ندارید. ولی قبول دارید که در این امر با اکثر افراد متفاوت هستید.
فرض کنیم که شما یک باپتیست از تنسی هستید. برای شما پر واضح است که آمریکا بزرگترین کشور جهان بوده و تنسی یکی از مهم ترین ایالات آن می باشد و به همین خاطر باپتیست ها تنها منبع حقیقت کلامی هستند. فرض کنید من همه اینها را قبول دارم.
حالا به فردی از ایالت یا کشوری دیگر چه باید بگویم؟ چگونه می توانم یک کاتولیک فرانسوی کانادایی را در مورد حقایقی متقاعد کنم که برای شما کاملا واضح و مشهود هستند؟ هنوز نکات خوب بسیاری در مورد آنچه وجود دارد که شما و او می توانید با هم به توافق برسید، اما اگر مجبور شوید با یک ترک، هندو یا یک کنفوسیوس بحث کنید چه؟ شما از آنها بیشتر در مورد آنچه می پرسید که خود به عنوان غیر قابل انکار قبول کرده اید و اگر می خواهید در بحث شکست نخورید، باید به دنبال زمینه مشترکی با آنها در پایه و اساس فرضیات مربوطه داشته باشد.
شما هنوز هم می توانید چیزهایی را پیدا کنید که در مورد آنها با فرد ترک توافق داشته باشید. آیا انسان ها از تبار میمون ها هستند؟ احمقانه است! آیا انسان اشرف مخلوقات می باشد؟ البته. در مورد چنین مواردی بشر هم نوع شما باعث می شود تا با او هم عقیده باشید.
برگرفته از کتاب هنر فلسفه پردازی
نوشتهی برتراند راسل/ ترجمهی شادی فروتنیان
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.