سومبارت و کتاب سوداگران و قهرمانان
سومبارت از کتابِ سوداگران و قهرمان– همچون ترایتشکه- مأموریّت واقعی آلمان در جنگ جهانی اوّل را متذکّر میگردد؛ و آن مأموریّت عبارت است از بازیابیِ تفوّقِ جهانبینی حماسی و آرمانخواهانۀ آلمانی بر جهانبینی سوداگرایانه و رذیلانۀ بریتانیایی.
آلمان پیش از جنگ، به شکل نگرانکنندهای در مقابل فریبندگی جهانبینی بریتانیایی، از سعادتباوری با تأکید بر “راحتی و آسایش” گرفته تا جانشینیِ “ورزش” به جایِ انضباط نظامی، سر تسلیم فرود آورده بود.
سومبارت با رویت کاهش قدرت دین معاصر (از جمله فِرَقِ نوبنیاد)، میکوشد با بررسی خطمشی سوسیالیسم بهمنزلۀ نیروی اجتماعیِ حیاتبخش، به بازسازی و احیای فرهنگ آلمان بپردازد. از منظر او، آرمانخواهی اشتراکیِ سوسیالیسم نیز به سمت و سویِ مادّهگرایی متمایل شده بود؛ زیرا زندگیِ راحت کارگر بر توسعه ملّی تقدم داده شد.
به عبارت دیگر، حرارتِ انقلابی سوسیالیستها در انقلابهای 1848 و 1905 در آلمان و روسیه زایل شده بود، و رویهمرفته قلّت ستیزهجویی (همانطور که تایچکو نیز خاطر نشان کرده)، معادل با تضعیف آرمانخواهی بود.
و بالاخره آنکه به بیان سومبارتْ تمامِ آرمانهای “بشردوستانه” بهکل فریبندهاند؛ زیرا جملگی آنها، از بُعدِ آرمانخواهانۀ ملّیگرایی مغفول میمانند.
بنابراین، سومبارت همۀ سخنان دشمنان آلمان در دفاع از “تمدّن اروپای غربی” را نامعقول و مردود میشمارد؛ زیرا وقتی هیچگونه سازگاری و مطابقتی حتّی میان فرهنگهای دو کشور همنیا- یعنی آلمانیها و انگلیسیها- در میان نیست، یقیناً فرهنگ “اروپایی غربیِ” مشترک ممکن نیست وجود داشته باشد.
وانگهی، اهمّیّت متافیزیکیِ جنگ جهانی اوّل، در ضرورت دفاع از جهانبینی آرمانخواهانۀ آلمانی در برابر جهانِبینی سوداگرانه و کاسبکارانۀِ مُحقّر انگلیسی بود.
در همین متن است که سومبارت به خوانندگان آلمانی خویش تأکید میکند که ایشان باید خود را برگزیدگان مأموریّت والای بشری تلقّی کنند؛ همانطور که یونانیان باستان در میانِ بربرها و یهودیان در میانِ چندخداپرستان چنین منزلتی را برای خود عهدهدار بودند.
معهذا مسلّم نیست که- سوایِ اسپارتها- آیا یونانیان باستان، مفهومِ از خود گذشتگی قهرمانانه را در معنایِ ملّیگرایانۀ آنْ درخود پرورانده بودند یا خیر. بر حسبِ مثال، مرگِ آشیل در ایلیاد هومر نتیجۀ رغبت به ادامۀ نبرد در برابرِ ترواییها نیست؛ بلکه بیشتر مُنبعث از تمایل به خونخواهی مرگِ پاتروکلوس است.
در این میان، و با توجّه به سرشتنمایی عقلانی- واقعگرا، و ضدّآرمانخواهانهای که سومبارت از ذهن یهودی در کتاب یهودیان و زندگی اقتصادی ایشان (1911) ترسیم میکند، شگفتآور است که وی در پایان اثرِ حاضر، صرفاً از آن رو که یهودیان خود را “قوم برگزیده” مینامند از ایشان همچون الگوهایی برای آلمانیهای مدرن یاد میکند.
برگرفته از کتاب سوداگران و قهرمانان
ما قبلا اینجا در این مورد مطلبی را منتشر کرده ایم