آیشمن در اورشلیم اگر چیزی وجود دارد که هم مدافعان و هم مخالفان آیشمن - نشر پیله

آیشمن در اورشلیم

کتاب سیاست فلسفه و ارعاب
Rate this post

آیشمن

اگر چیزی وجود دارد که هم مدافعان و هم مخالفان آیشمن در اورشلیم بر سر آن اتفاق نظر داشته باشند این دیدگاه است که لحن آرنت اصلاً رضایت‌بخش نیست. از شولم و والتر لاكور گرفته تا بن‌حبیب و الیزابت یانگ-بروئل، منتقدین کین‌توز و همدل بیان خشن، متکبرانه و كنایه‌آمیز او را نشانه گرفته‌اند.

 بیست سال پیش لاكور اظهار داشت كه آرنت «{در جنجال به پا شده بر سر کتاب آیشمن} نه به خاطر آنچه كه گفته، بلكه به دلیل چگونگی گفتن آن مورد حمله قرار گرفته بود.» اخیراً، بن‌حبیب توجه ما را به آنچه «فقدان چشم‌انداز، عدم تعادل در داوری و نداشتن بیان سنجیدۀ حیرت‌انگیزِ» آرنت می‌خواند، جلب کرده است.

با توجه به این اتفاق نظر انتقادی، مهم است که بخاطر داشته باشیم چه چیزی آرنت را وادار کرد اینگونه بنویسد. صفحات به‌شدت انتقادی ابتدای کتاب آیشمن ناشی از نارضایتی عمیق آرنت از استفادۀ رژیم صهیونیستی از دادگاه آیشمن (به بیان نخست وزیر دیوید بن گوریون) به عنوان فرصت آموزشی برای آموزشِ «فاجعه‌بارترین واقعیت‌ها در تاریخ جهان» به صهیونیست‌های جوان بود و این کار به گونه‌ای انجام شود که آنها این درس را بپذیرند که «یهودیان گوسفندانی نیستند که باید ذبح شوند بلکه قومی‌اند که می‌توانند مقابله به مثل کنند…»

از نظر آرنت، دستور کار آموزشی بن گوریون پروندۀ آیشمن را به «دادگاهی نمایشی» تبدیل کرد که در آن تمرکز اصلی بر مصائبی بود که یهودیان از نازی‌ها و در واقع در طول تاریخ متحمل شده بودند و نه بر اجرای عدالت برحسب اعمالی که یک شخص مرتکب شده است. از دید آرنت هر چقدر هم این مأموریت آموزشی ضروری باشد، سالن دادگاه مکانی اشتباه برای پیگیری آن بود. با این حال، دیدگاهی که دادگاه را به عنوان یک فرصت آموزشی بسیار خوب می‌دانست از ابتدا تا انتها در پی نمایش پیگرد قانونی بود.

لحن آرنت منعکس کنندۀ تزاحم ادعاهای عدالت با آموزش سیاسی است. انتقاد او از بن گوریون و دادستان ارشد، گیدئون هاوسنر، از احساس وی در مورد آنچه لازمۀ عدالت در دادرسی کیفری است، یعنی توجه دقیق و متمرکز بر اعمال عامل جنایت، مایه می‌گیرد. همانطور که آرنت نوشت: «آنچه در دادگاه به چشم می‌آمد اعمال آیشمن بود، نه رنج‌های یهودیان، مردم آلمان و بشریت و نه حتی یهودستیزی و نژادپرستی.»

او در «مؤخرۀ» کتابش بر این نکته تأکید می‌کند: «هدف از دادرسی اجرای عدالت است و نه چیز دیگر. حتی عالی‌ترین اهداف پنهانی… فقط می‌تواند به وظیفۀ اصلی قانون – یعنی سنجیدن اتهاماتی که علیه متهم وارد شده است، داوری در این زمینه و مقرر کردن مجازات مقتضی – لطمه وارد کند.»

از همان ابتدا، تمرکز آرنت در آیشمن در اورشلیم معطوف به آدولف آیشمن و کارهای او بود. چنین تمرکز دقیقی به لطف ادعای مشکوک دادستانی مبنی بر اینکه آیشمن تقریباً مسئول همۀ جنبه‌های فرایند اخراج و امحاء در اروپای خاوری و باختری بود، حتی شدت بیشتری نیز یافت. در حالی که آرنت به طور کامل حکم قضات دربارۀ مجرمیت آیشمن را تأیید کرد، احساس می‌کرد که او باید به خاطر آنچه انجام داده (که واقعاً بد بود) معدوم شود و نه برای داشتن آمریت همه‌جانبۀ خیالی بر تمامی جنبه‌های راه‌حل نهایی از برنامه‌ریزی گرفته تا اعدام.

لحن آرنت خواننده را آزرده‌خاطر می‌کند زیرا در موردی که عدالت، به نظر بسیاری از افراد، مسئله‌ای فراتر از فرد یا امری ثانویه است (دست‌کم در مقایسه با نیازی که رژیم صهیونیستی به آموزش داشت و افکار عمومی جهانی دربارۀ ماهیت و دامنۀ هولوکاست) او خود را کاملاً با خواسته‌های عدالت یکی می‌داند. همانطور که آرنت بارها تأکید کرد، آیشمن در اورشلیم «گزارش دادگاهی» بود که به انگیزه‌ها و اعمال یک فرد اختصاص داشت و نه (همانطور که بسیاری تصور می‌کردند) تاریخچۀ مختصری از هولوکاست یا شرحی از انگیزه‌های دسته جمعی عاملان جنایت.

در این بافتار است که سوالات محوری اخلاقی، حقوقی و فلسفی دادگاه مطرح شد. این بار حرکات و سکنات متهمی که مطلقاً دیوسرشت نبود کلیشۀ یک شیطان یا بیمار روانی را نابود کرد و سوالات مربوط به انگیزه‌های آیشمن در انجام وظایف جنایتکارانه‌اش واقعاً [روند دادرسی را] پیچیده کرد. در کیفرخواست جنایی علیه آیشمن آمده بود که او نه‌تنها در نقل و انتقال شمار زیادی از یهودیان به منظور کشتن آنها «از روی عمد اقدام کرده است»، بلکه این کار را «به خاطر انگیزه‌های حقیرانه و با آگاهی کامل از ماهیت جنایتکارانۀ اعمالش» انجام داده است.

با این حال آیشمن، كه چندین روانپزشك «وضعیت طبیعی» او را تأیید كرده بودند، اصرار داشت كه در آن زمان هیچ جرمی را مرتکب نشده بود. افزون بر این، او از اعماق وجود خود مطمئن بود که «حرامزاده‌ای کثیف» نیست و همچنین گمان نمی‌کرد که از یهودیان نفرتی متعصبانه در دل داشته باشد. حیرت‌انگیزتر این بود که چگونه آیشمن به وضوح به یاد آورد «که او تنها در حالتی عذاب وجدان می‌‌داشت که اگر کاری را که به او دستور داده شده بود انجام نمی‌داد- تا میلیون ها مرد، زن و کودک را با شور و شوق فراوان و دقیق‌ترین مراقبت‌ها به کام مرگ بفرستد.

ما قبلا اینجا در این مورد مطلبی را منتشر کرده ایم

برگرفته از کتاب سیاست فلسفه و ارعاب

ناموجود
175000تومان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *