نخست فهم اسطوره‌ای از دین و دیگری فهم کلامی آنآیین های مقدس و عبادت ها - نشر پیله

آیین های مقدس و عبادت ها

کتاب فرهنگ مدرن
Rate this post

در اینجا باید دو نوع فهم دینی را از یکدیگر متمایز کنیم؛ نخست فهم اسطوره‌ای از دین و دیگری فهم کلامی آن. داستان خدایان و ارواحی که در سراسر جهان، سرشار از علاقه‌ی به اعمال ما سفر می‌کنند، از انگیزه‌ی مذهبی جدایی‌ناپذیر هستند. برخلاف آموزه‌های کلامی دین، آن‌ها هیچ پاسخی به سؤالات ناسوتی ما نمی‌دهند. درواقع هیچ توضیحی برای علت یا هدف از خلق ما ارائه نمی‌دهند.

مذهب

ممکن است ایشان پاسخ‌ها یا دلایلی را «اظهار» کنند، اما انسان‌ها به دلایلی دیگری غیر از پاسخ به سؤالات کلامی به آن‌ها توجه می‌کنند و همواره آن‌ها را در خاطر دارند. اسطوره با فرافکنی قصد و میل در فرآیندهای طبیعی، با توصیف طبیعت به‌عنوان یک پدیده‌ی اندیشنده و احساسی و درنتیجه بالا بردن امر طبیعی به ماوراء طبیعی، جهان را «جان می‌بخشد». در روایت‌ اسطوره‌ چنین به نظر می‌رسد که با داستانی روبرو هستیم که می‌خواهد باور شود بدون اینکه به‌عنوان یک حقیقت پذیرفته شود.

استعاره‌ای که ما آن را به زبان ادبی احساسات خود بازنمایی می‌کنیم. به این صورت می‌توانیم پدیده‌ای مشابه و موازی با آگاهی اسطوره‌ای در هنر پیدا کنیم. بسیاری از صاحب‌نظران همانند روانشناس مشهور، کارل گوستاو یونگ نیز متوجه این توازی شده و از آن برای توضیح تجربه‌ی زیبایی استفاده کرده‌اند.

در حقیقت اسطوره دربرگیرنده‌ی نوع خاصی از اندیشه است که عبارت است از فرافکنی آگاهی که آن از طریق آمیختن با نظم طبیعی تشریح کرده و توضیح می‌دهد. آیین‌های مقدس و عبادت‌ها، هر دو از منظر یک حس خاص، «خیلی دقیق» هستند. هدف و قدرت این دو در اجرای دقیق آن‌ها نهفته است؛ مانند طلسم‌های جادوئی (که ارتباط نزدیکی هم با آن‌ها دارند) مناسک هر آیینی باید طبق دستور و بدون خطا و اشتباه انجام شوند.

در طی مراسم ممکن است اشتباهی در انجام آن صورت پذیرد بااین‌وجود بهتر است این عدم تطابق اعمالی، اشتباه و از روی سهو باشد تا نوآوری در مراحل انجام مراسم؛ چراکه هرگونه نوآوری خودبه‌خود خطر «هتک حرمت» به خدا یا خدایان را به همراه خواهد داشت. تفاوت بین اجرای دقیق و اجرای همراه با اشتباه (که ازنظر آیینی توهین به مقدسات به شمار می‌آید) ممکن است آن‌قدر جزئی و اندک باشد که برای بیگانگان با آن آیین یا مراسم، نامحسوس جلوه کند.

به‌طور مثال در یک مقطع زمانی، شک درباره‌ی اینکه  آیا مسیحیان باید با دو انگشت یا سه انگشت صلیب بکشند، باعث انشعاب کلیسای ارتودکس روسیه شد به میزانی که هنوز پیامدهای آن در بین مسیحیان ادامه دارد.

اگر این حقایق را کنار گذاشته و اعتقاد دینی را صرفاً به‌عنوان بخشی از  کلام فلسفی (پاسخی نظری به معمای هستی) در نظر بگیریم، آنگاه به نظر ما حیرت‌آور خواهد بود که برای کسانی که در استدلال‌های دینی خود خطای کوچکی مرتکب می‌شوند، نام ملحد و مرتد نهاده و برای آن‌ها مجازات وحشتناکی که این نام در پی دارد، در نظر بگیریم.

مابین اعتقادات دینی و عبادات، تفاوت‌های بزرگی وجود ندارد بااین‌حال باید اختلافات کوچک آن‌ها را نیز در نظر گرفت. هرچقدر فردی ازنظر اعتقادات مذهبی به من نزدیک‌تر باشد، انزجار من از «خطاهایی»  که ما را از هم جدا می‌کند بیشتر می‌شود. همان‌طور که انزجار کالوینیست‌ها از ملحدان شهرهای مدرن امروزی را به‌ندرت می‌توان با غیظی که ژان کالون از کلیسای کاتولیک داشت مطابق نمود.

حتی در ادیان سکولار امروزی نیز ترس از بدعت‌گذاران حجم زیادی از انرژی کلیسا را به خود مصروف داشته است. برای مثال می‌توان به «مبارزه‌ی» مداوم کلیسای کمونیست علیه «انحراف‌گرایی»، «فرصت‌طلبی»، «تروتسکیسم»، «اصلاح‌طلبی» و غیره، اشاره کرد. فقط از یک فاصله‌ی امن می‌توان هر یک از این گرایش‌ها و رویکردها را از روی سرگرمی و تفریح مشاهده کرد زیرا که برای آن‌هایی که در مجاورت دین واقعی قرارگرفته‌اند، جهان یک انتخاب سخت و آزاردهنده بین امنیت مطلق عقیده‌ی ارتودوکس و خطر مرگبار انکار آن، آن‌هم از موقعیتی در قلمرو خود ارائه می‌دهد.

بدعت و هتک حرمت از آن روی که جامعه را تهدید می‌کند خطرناک است: لزوم دقت در انجام مناسک دینی حاکی از آن است که دین صرفاً یک نظام اعتقادی نیست بلکه ملاکی است برای عضویت افراد.

در این زمنیه: فرهنگ چیست

برگرفته از کتاب فرهنگ مدرن

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *