زمان
بنجامین فرانکلین عقیده دارد زمان پول است. او میگوید هدر دادن زمان، اتلاف پول است.
لذا مردم در پرداختن بهکار، صرفهجویی زمان را مدنظر قرار میدهند تا وقت تلف نشود، تا از وقت به شکل کامل بهره گرفته شود و برای در مدیریت زمان مربوط به هر فرد و نیز وقت دیگران حداکثر تلاش انجام میپذیرد.
اما زمان بهراستی کاملاً شبیه پول نیست. زمان میتواند ذخیره شود و مبادله گردد. (برای مثال مکانهای اقامت اشتراک زمانی برای تعطیلات)، زمان میتواند به میزانی محدود مورد اشتراک قرار گیرد.
(برای مثال در یک صندلی دایرهای نگهداری از بچه)، و افراد میتوانند از ظرفیتهایی متنوع برای استفاده از زمان و از اینرو در مدیریت زمان برخوردار باشند.
اما اینها در مقایسه با راههای گسترش یافته برای چرخش پول و رسوخ آن به هر گوشههای از جهان بسیار محدود هستند.
اما زمان ساعتی نسبت به پول فعالیتی انسانی را بهشکل جدیتری محدود میسازد زیرا زمان ساعتی بهطور منظم میگذرد و هر فرد را تابع خود میسازد و بخش اعظم طبیعت را تابع گذرخود و، واحدهای دقیقهاش و نظمهایی که میآفریند میسازد.
زمان پول است، در بهترین حالت یک استعاره مفید بهحساب میآید.
در واقع بهجای اینکه زمان شبیه پول باشد، پول، زمان است. در بسیاری از موارد داشتن زمان زیاد برای افرادی همچون فقرا، بیکاران و کسانی که محبوس در سازمانهای فراگیرند، دارای ارزش اندک است.
آنچه مهم است دسترسی به پول است که استفاده مطلوب از زمان را میسر میسازد (حتی اگر زمان به کندی بگذرد) و ساختار و سازمان مربوط به زمان دیگران را مشخص میکند. لذا زمان به موازات تنوع در مالکیتها بر پول و نیز تفاوتها در پایگاه و قدرت تنوع میپذیرد. نابرابریهای اجتماعی مهم از خلال روابط اجتماعی نابرابرانه در حول زمان (و فضا) پدیدار میشوند.
اگرچه قدرت زمان ساعتی بهخوبی استحکام یافته است، داستان پیدایش آن پیچیدهتر از آن است که تامپسون بیان میکند.
تا قرن شانزدهم زندگی روزمره در انگلستان (به جزء در صومعهها) مبنایی وظیفه محور داشت، هفته یک واحد زمانی خیلی مهم نبود، و فصلها و بازارها و نمایشگاههایهای مرتبط با آنها و تقویم کلیسایی مبناهایی برای سازماندهی زمانی بودند.
این وضعیت بین قرون شانزده و هجده شروع به تغییر نمود: رشد در مالکیت ساعتهای خانگی، کاربرد فزاینده ساعتهای عمومی و ناقوس، رشد تحصیلات در طبقه بالا و متوسط که منجربه تدارک جدول زمانی برای فعالیتهایشان گردید، تلاشهای پیوریتنها برای سازمان دادن بهکار بر مبنایی هفتگی، توسعه فزاینده اقتصاد پولی که مستلزم نیاز به محاسبه روزهای هفته و نرخهای پرداختی بود، و ابداع اصطلاح “وقت شناسی” در واژهنامه عمومی.
ما قبلا اینجا در این مورد مطلبی را منتشر کرده ایم
برگرفته از کتاب جامعه شناسی فراسوی جامعه ها