سینمای شوروی
دغدغهی اصلی سینمای شوروی در سالهای 1930-1929 انتقال و گذار از سینمای صامت به سینمای ناطق به شمار میآمد. البته باید در نظر داشت که چنین انتقال و تحولی (هم ازلحاظ فنی و هم ازلحاظ زیباشناختی) دارای اهمیت بسزایی نیز بود.
- بیسوادی تودههای مردم در دههی 1930 معضل چشمگیری بود که فیلم و سینما میتوانست نقش مهمی در رفع آن بازی کند. درواقع سینمای ناطق ابزار ایده آلی برای دستیابی مردم به شیوهای مؤثر برای از بین بردن بیسوادی خود بود. از دیگر سو ورود صدا به فیلم توانست تغییری فنی و اقتصادی نیز در سینمای شوروی پدید آورد.
کارگردان، فیلمبردار، فیلمنامهنویس و روزنامهنگار روس، نیکولای انوشچنکو، بر این باور بود که لفاظی رهبری سیاسی کشور در مورد «تسلط و بازنگری به غرب» بدون کمکهای فنی غرب قابل تحقق نیست.
در همان زمان روزنامهنگار دیگری موسوم به ایپولیت سوکولوف، معتقد بود که دستگاههای ضبط و پخش صدایی که توسط محققین شوروی بانامهای پاول تاگر و الکساندر شورین اختراع شده بودند، نهتنها بسیار مهم و کاربردی هستند بلکه از محصولات تولیدشده توسط رقبای آمریکایی خود نیز پیشرفتهتر هستند.
برخلاف وی انوشچنکو در ماه مارس سال 1930 بیان داشت که علیرغم تلاشهای چشمگیر تاگر و شورین، سینمای ناطق در اتحاد جماهیر شوروی هنوز در «مرحله ابتدایی رشد» خود بسر میبرد.
- در حقیقت موادی که تاگر و شورین از آنها برای عملی کردن ایدههای خود استفاده میکردند، بهاندازهی کافی خوب و عالی نبودند از همین روی کیفیت صدا در نخستین فیلمهای تجربی ایشان نسبتاً پایین بود.
انوشچنکو با دیدی واقعبینانه بیان کرد که چنانچه سینمای شوروی درصدد یک انتقال سریع و درعینحال مؤثر از سینمای صامت به سینمای ناطق برای افزایش کیفیت، تبلیغات و تجارت در خارج از مرزهای شوروی است، ادارهی سینما باید به کمکها و توصیههای فنی آمریکا تکیه کند.
برگرفته از کتاب سینمای شوروی
ما قبلا اینجا در این مورد مطلبی را منتشر کرده ایم