استدلال
برای فهم نقطه عزیمت کانت در استدلال واپسرونده، ما باید به خاطر داشته باشیم که او در بحبوحه انقلاب علمی مدرن زندگی میکرد، زمانی که فیزیک گالیله و نیوتن به اندازه ریاضیاتِ محض که از بسیار وقت پیش، به عنوان مُدل کامل و نهایی دانش پذیرفته شده بود، بدیهی به نظر میرسید.
این به کانت اجازه میداد تا این را–همچون یک واقعیت تاریخیـفرهنگی- اظهار کند که ما سرانجام یک علم طبیعی تجربی را به چنگ میآوریم که قوانین و تبیینهای آن در هرجا و هر زمان، بدون استثنا معتبر هستند. کانت قادر به تصور این نبود که افرادی به طور جدی آن را انکار کنند.
او استدلالهای هیوم را همچون تلاشی برای اثبات عدم موفقیت و غیر ممکن بودن متافیزیک فهم کرده بود، نه غیرممکن بودن علوم طبیعی. بهعلاوه، در علوم جدید، از کپلر و گالیله گرفته تا نیوتن، اصول مقدماتی فیزیکیای نظیر قانون لختی، برابری نیروی کنش و واکنش، اصل علیتِ یکسویه و این اصل جدی که طبیعت خود را معطوف به ریاضیات میکند –که گاهی همچون «اصول موضوعه علم» شناخته میشوند- وجود داشته است.
این اصول و اصول مشابه، یک «علم طبیعی محض» پوشیده را برمیسازد که در بنیان علوم طبیعی کار میکند و آن را به طور کلی معتبر میسازد. بنابراین کانت مطمئن بود که میتواند با شروع از جملات و گزارههایی بدیهی و مشهود، [به این نتیجه برسد] که یک علم طبیعی کلی و ضروری، واقعاً وجود دارد.
اما اگر اینچنین است، ما چگونه امکانپذیر بودن آن را تبیین میکنیم؟ در اینجا کانت از نتیجهای که تجربهگراها خصوصاً هیوم میگیرند، اقتباس میکند که نشان داد ما پیش از این، نظریه تجربهگرایان را که مدعی است تمام عناصر شناخت فقط و فقط مشتق از تجربهاند، پذیرفتهایم، [بنابراین] ما باید نتیجه بگیریم که هیچگونه ارتباط ضروری میان ابژهها و رویدادهای طبیعی امکانپذیر نیست، بلکه آنچه هست، تنها در کنارهم بودن و پیوند احتمالی است.
بنابراین، فرضیات تجربهگرایی در تبیین امکانپذیر بودن علم ضروری شکست میخورد –و کانت میگوید که این یک نقص بزرگ در مکتب تجربهگرایی و فروپاشی نظریه اصلی آن است.
تنها راه منسجم برای تبیین امکانپذیر بودن علوم، درک این نکته است که فاهمه حاوی عناصر پیشینی اصیلی است که مشتق از حواس نیستند و خودْ پیششرط تجارب حسی هستند. این نکته، دال بر این است که بنیادهای عینیت (کلیت و ضرورت) از فاهمه انسانی سرچشمه میگیرند، آن سرچشمهای که ذاتی خودآگاهی است –و این چیزی جز نظریه انقلاب کپرنیکی نیست.
ما قبلا اینجا در این مورد مطلبی را منتشر کرده ایم
برگرفته از کتاب انقلاب فلسفی کانت