برای مایی که کار استعمارزدایی انجام میدهیم این موضوع مهم است که نسبت به سهم خود نه تنها از طریق مدلهای بازاری ارزشدهی، بلکه از نظر کاری که «برای رفع نابرابریهای چندگانه زیرساختی، سیاسی و دیگر نابرابریهای» تولید شده از طریق مستعمرهبودگی انجام میدهیم، توجه کنیم. این موضوع به این نکته گستردهتر اشاره میکند که «استعمارزدایی از جامعهشناسی » بسیار بیشتر از یک فعالیت دانشپژوهانه است.
استعمارزدایی
بهبیان دقیقتر، ما به این دلیل در جهت جامعهشناسی غیراستعماری کار میکنیم که میخواهیم جامعهشناسی انتقادیتر یا «بهتر» داشته باشیم، و از عدالت معرفتی برخوردار باشیم.
- اندیشه غیراستعماری بر این باور است که ارزشزدایی نظامهای خاص اندیشه جدای از ارزشزدایی افرادی نیست که توسط این نظامهای اندیشه تولید میشوند و با آنها زندگی میکنند.
بنابراین، استعمارزدایی از جامعهشناسی فقط یک فعالیت دانشپژوهانه نیست که بتوان آن را با معیارهای نئولیبرالی سنجید؛ بلکه ما از طریق استعمارزدایی از این رشته میتوانیم به تقویت رسالت عدالت معرفتی کمک کنیم، و در نتیجه با نظام جهانی مستعمرهبودگی وارد گفتگو شویم که دست به ارزشزدایی وجود برخی افراد میزند.
با توجه به لایههای زبانی معین طرد در اقتصاد سیاسی جهانی دانش، تحقق این کار در جامعهشناسی دشوار است.
در این زمینه: امپریالیسم و جامعه شناسی
برگرفته از کتاب: استعمارزدایی از جامعه شناسی