زمانی که دریدا به معرفی و توصیف این آلترناتیو سوم برآمده از/در فرآیند وانوسازی میپردازد بسیار مراقب است که آن را از اصطلاح سوم دیالکتیک هگلی متمایز کند. این نقطه تماس/تمایز بسیار مهم است.
همانطور که دریدا توضیح داد، در واقع کل فعالیت فلسفی او را میتوان در چارچوب تلاشی مستمر برای پاسخ و پذیرش مسئولیت میراث فکری هگل توصیف و مفهومسازی کرد: «ما هیچگاه از خواندن یا بازخوانی آثار هگل فارغ نخواهیم شد و از یک جهت، من کاری جز تلاش برای تشریح دیدگاه خود در این مورد انجام نمیدهم».
دیالکتیک
توصیف یا تشریح دیالکتیک هگلی بهصورت انتزاعی تقریباً بههمان اندازه انجام این کار برای وانوسازی (که در واقع میتواند بهتوضیح چیزها بپردازد) دشوار است. هگل در پیشگفتار پدیدارشناسی روح به بررسی آشکار و مستقیم این مشکل سیستمی پرداخت:
- «آنچه که بتواند مناسب گفتن درباره فلسفه در یک مقدمه باشد – فرضاً روایتی تاریخی درباره نیت و دیدگاه اصلی، محتوای و نتایج کلی، یکرشته اظهارات و تضمینهای تصادفی درباره حقیقت – نمیتواند بهعنوان راهی برای بیان حقیقت فلسفی پذیرفته شود».
بههمین دلیل، در ادامه به سراغ فرمولبندی غلط (یا دست کم، نادرست یا عامیانه) دیالکتیک میرویم تا به توضیحی دقیقتر و باریکبینانهتر دست یابیم.
دیالکتیک هگلی معمولاً به اشتباه بهعنوان فرآیندی پویا توصیف میشود که طی آن تنش بین یک تز و نقطه مقابل یا آنتیتز منطقی آن (معروف به تقابل دوگانه) با عبارت سومی بهنام «سنتز» حل میشود.
- اگرچه این فرمول «تز- آنتیتز – سنتز» معمولاً به هگل نسبت داده میشود و بهسهولت در مدخلهای دایرهالمعارفها و کتابهای درسی یافت میشود، در واقع به این شکل خاص در هیچ کدام از نوشتهها یا اسناد منتشرشده هگل دیده نمیشود.
بهسخن دیگر، عبارت «افسانه تز-آنتیتز-سنتز هگل» درست است، یک افسانه. این فرمول مبنایی اندک یا اصولاً فاقد مبنا در نوشتههای هگل است و در واقع نتیجه بازنمایی نادرست و تحریف فلسفه هگلی است. در نتیجه، فرمول تز-آنتیتز-سنتز آنقدر که یک کاریکاتور است، توضیح دیالکتیک هگلی نیست.
در این زمینه: وانوسازیدنِ وانوسازی
برگرفته از کتاب: وانوسازی