چگونگی تنظیم مقررات فضاهای آنلاین مانند توییتر و فیسبوک، از بسیاری از قوانین مربوط به آزادی بیان ناشی میشود. بسترهای اینترنتی از قدرت فوق العادهای برای شکل دهی و مدیریت محتوایی که در اختیار کاربران قرار میدهند، برخودارند. اگرچه توسط شرکتهای خصوصی اداره میشوند اما این پلتفرمها بدون هیچ گونه پاسخگویی عمومی به میدانهای عمومی گفتمان تبدیل شدهاند و در نتیجه مرزهای عمومی و خصوصی را تار کردهاند.
در ایالات متحده، دیوان عالی کشور صریحاً تأکید کرده است که خیابانها و پارکها برای فعالیتهای عمومی تاثیرگذار در اختیار مردم قرار دارد. در پرونده مهمی در سال 1939، لاهه در مقابل کمیته سازمان صنعتی به صراحت گفت: هرجایی تحت عنوان خیابان و پارک، از قدیم برای استفاده عمومی و بدون محدودیت زمانی به منظور تجمعات؛ گردهماییها و تبادل افکار بین شهروندان و بحث درباره مسائل عمومی مورد استفاده قرار گرفته است. چنین استفادهای از خیابانها و اماکن عمومی، از زمانهای بسیار قدیم، بخشی از امتیازات، مصونیتها، حقوق و آزادیهای شهروندان بوده است.
مردم و رسانه های اجتماعی
مزیت چنین قاعدهای این است که فراتر از مرزها، دست دولتها را در مجازات افراد در استفاده از اموال عمومی میبندد. محقق حقوق اساسی آمریکا، «سانشتاین» اظهار داشت، این بدان معناست که آزادی بیان باید در مکانهای عمومی آزادانه رخ دهد، بنابراین به شهروندان اجازه داده میشود حق تجمع، اعتراض و گفتگوی آزاد داشته باشند.
در حالی که ما چیزی مشابه در دکترین انجمن عمومی در هند نداریم، به طور مجزا حقوقی درباره گردهماییها که ممکن است در شرایط خاص عملکردهای مشابهی داشته باشد داریم. با این حال، این قوانین حمایتی در مورد فضاهای خصوصی قابل استفاده نیست و تجاوز به اموال خصوصی محسوب میشود.
حتی در فضاهای خصوصی که برای گردهمایی و اجتماعات مانند هتلها و رستورانها در نظر گرفته شده است، این حق وجود ندارد. برای برگزاری هرگونه تجمع نیاز به اجازه مالک خصوصی آن مکان وجود دارد. با گذشت زمان، تالارهای گفتمان غیر از خیابانها و پارکها نیز همین نقش را داشتند.
اگر ما میخواهیم با دیگران ارتباط برقرار کنیم این کار ممکن است از طریق ارسال یک پست فیسبوک با کارآیی بیشتر از پارک اجتماع محلی انجام شود. اکنون ممکن است تبادلات چشمگیر ایدهها و شکلگیری آگاهی عمومی در شبکههای اجتماعی اتفاق بیفتد.
با این حال، به طور کلی، دادگاهها در سطح جهان نسبت به اعطای وضعیت یکسان به مجامع عمومی در این پلتفرمها مقاومت نشان دادهاند. دلیل اصلی این است که این پلتفرمهای با مالکیت خصوصی، خطوط هدایتی- اجتماعی خاص خود را دارند. اگرچه اغلب، قوانینی درباره موضوعاتی مانند نقض حق انتشار، نفرتپراکنی و مغالطات لحاظ شده است اما این دستورالعملها تصمیمات تعیین شده قضایی نیستند.
این مسئله هنگامی که توئیتر «دونالد ترامپ»، رئیس جمهور ایالات متحده هفت شهروند ایالات متحده را بلاک کرد، در دادگاه منطقه جنوبی نیویورک مطرح شد. این بدان معنی بود که هفت حساب توییتر نمیتوانند به توییتهای ترامپ دسترسی پیدا کنند. کسانی که با این رویه آشنا هستند میدانند که ترامپ با 63 میلیون پیرو خود روزانه از توییتر برای بیان تصمیمات و نظرات سیاسی استفاده میکند (می کرد).
در واقع، «شان اسپنسر» دبیر مطبوعاتی کاخ سفید، به صراحت اظهار داشت که این توییتهای رئیس جمهور ایالات متحده به عنوان بیانیههای رسمی در نظر گرفته میشود. حتی اگر توییتر یک مهمانی خصوصی است آیا بحث مجامع عمومی هنوز ادامه دارد؟
در این زمینه: زندگی در اتاق های اکو
برگرفته از کتاب شبکه های اجتماعی و سیاست قدرت