اهداف کیسینجر
هدف استراتژیک ما، جلوگیری از تبدیلشدن اتحاد جماهیر شوروی به کشور برتر بود.
زمانیکه نیکسون به قدرت رسید ارتش شوروی شش ماه قبل چکاسلواکی را اشغال کرده بود و یکی از رویدادهای استراتژیک دوره ما این بود که [چرا] چهلودو لشگر روسی در مرز چین مستقر شده بودند.
بنابراین، استفاده از فشار نظامی شوروی یکی از ویژگیهای جهان جنگ سرد بود که باید با آن برخورد میشد.
نیکسون همچنین با گفتن اینکه او آماده [آغاز] عصری [نوین] است، مذاکره را شروع کرد و ما با آغاز مذاکرات کنترل تسیحات در مورد سلاحهای هستهای استراتژیک موافقت کردیم.
ما هرگز از اینکه مذاکره نظامی از سیاسی جدا باشد خوشحال نبودیم. در تمام مدت، ما سعی کردیم آنها را به رفتارهای سیاسی محدود کنیم.
شما نوشتهاید و به باور ایمانوئل کانت اشاره کردهاید که گاهی اوقات شما انتخابهای بسیار سختی بین اخلاقیات و اهداف دارید.
برای مثال، در تنشزدایی با اتحاد جماهیر شوروی، شما باید تعادل خود را بین «دفاع از آزادی» و همزیستی با یک دشمن هستهای حفظ کنید. میتوانید کمی در مورد این متعادلسازی توضیح دهید؟
در مباحث عمومی آمریکا، مسئلهای که اغلب بدان پرداخته میشود، این است که شما [می توانید] دو راه را میان همزیستی و تنشزدایی را انتخاب کنید و در پیش بگیرید.
تعادل هستهای به این صورت شما را به نوعی همزیستی محکوم میکند.
ما قبلا اینجا در این مورد مطلبی را منتشر کرده ایم
برگرفته از کتاب کیسینجر در برابر کیسینجر