زبان
اختلاف بین کاربرد کلمه «بازی زبانی» به عنوان اصطلاحی برای یک زبان اولیه کامل از یک طرف و کاربردهای خاص از کلمه که کلیّت یک زبان پیچیده در آنها تقسیم میشود، از سوی دیگر در متون ویتگنشتاین حل نشدنی است.
برای هر دو کاربرد مثالهای فراوانی یافت میشود. فارغ از اینکه کدام کاربرد از «بازی زبانی» به عنوان کاربرد اصلی در نظر گرفته شود، به هر حال اصطلاح «بازی زبانی» تنها واژه ابداعیاست که ویتگنشتاین وارد زبان فلسفه کرده است.
این اصطلاح از سال 1933 به بعد در آثار ویتگنشتاین دیده میشود و در «نسخه تایپی بزرگ» جایگزین «اصطلاح محاسبه» میشود، البته در این اثر وی از هر دو اصطلاح استفاده مینماید.
ویتگنشتاین با کمک اصطلاح محاسبه، کاربردهای متفاوت از کلمه را با کمک قوانین معتبر برای آنها، توصیف میکند. هر چه ویتگنشتاین کمتر به زبان در سالهای گذار به فلسفه متأخر از دید یک منطق دان مینگریست، برای وی واضحتر میگردید که کاربردهای کلمه در یک زبان طبیعی همانند محاسبات ریاضی، چندان دقیق و سختگیرانه نیستند و از هر لحاظ از سوی قوانینِ کاربرد معین نمیشوند.
از سویی دیگر ویتگنشتاین توانست با کمک اصطلاح بازی به نظم و آزادی، هر دو مفهومی که به یک میزان به کاربرد زبان مرتبط میشوند، باهم فکر کند.
بازیها دارای قوانینی هستند، اما در بازیها برخی قوانین به تصمیم آزادانه بازیکن محول میگردد. برای نمونه «در بازی تنیس هیچ قانونی برای اینکه یک تنیسور در هنگام زدن ضربه سرویس مجاز به پرتاب توپ تا چه ارتفاعی است، وجود ندارد، با این وجود تنیس یک بازی قانونمند است» و قوانین تعیین میکنند که چه زمانی یک ضربه سرویس صحیح یا غلط محسوب میگردد.
در زبان نیز چنین موضوعی برقرار است، جایی که زبان به ما اجازه میدهد که برخی از کلمات مشخص را در بازیهای مشخص زبانی بلند، آهسته، به صراحت یا طنز آلود بیان کنیم، در این بازیهای مشخص قوانینی وجود دارد که به کمک آنها میتوان تصمیم گیری کرد که آیا کاربردی از کلمه خاص برای مثال سلام کردن میتواند اعتبار داشته باشد (یا اینکه کلمه به عنوان بیاعتنایی به شخصی میبایست در نظر گرفته شود).
از نظر ویتگنشتاین «قیاس زبان با بازی» همچنان ادامه دارد. بیشتر بازیها، البته نه همه آنها شکلهایی از تعامل اجتماعی بین شرکت کنندگان در آن بازی هستند. چنین مسئلهای در بازیهای زبانی نیز صدق میکند.
یک بازی زبانی «عبارت است از اعمال تکراری بازی در زمان» و در زمانهای مشخص از افراد درگیر در بازی زبان، موارد مشخصی انتظار میرود. به عبارت دیگر اگر کسی به جزء آن گونه که در یک فرهنگ متداول است، سلام کند به عنوان یک انسان عجیب و غریب محسوب میشود، یا اینکه فرض میگردد وی قوانین بازی را درک نکرده است.
علاوه بر این، ویژگیهایی که گویندگان یک زبان در بازیهای زبانی خود در نظر میگیرند (در بازیهای زبان اولیه و پیچیده به یک اندازه) هر یک با فعالیتهای بازی در هم تنیده شده اند.
کلمات و جملات با فعالیتها همراه هستند و خود نیز همزمان فعالیت محسوب میشوند، برای نمونه همان گونه که نگاهی به بازیهای زبانیِ «نیایش کردن، تشکر کردن، ناسزا گفتن، سلام کردن و درخواست کردن» نشان میدهد.
به همین دلیل ویتگنشتاین میخواهد «کلیت زبان و فعالیتهایی که زبان با آنها تنیده شده است را بازی زبانی» بنامد.
ما قبلا اینجا در این مورد مطلبی را منتشر کرده ایم
برگرفته از کتاب ویتگنشتاین و پیامدها