شباهتهای آشکاری میان برداشت ماکس وبر از بوروکراسی (و به طور خاص، دولت بوروکراتیک مدرن) و برداشت مارکس که پیشتر بحث شد وجود دارد. وبر وجود یک «اقتصاد پولی پیشرفته» را”پیششرط عادی وجود ثابت و دایمی ادارات بوروکراتیک ناب” میداند- تنها اگر به این خاطر که بوروکراتها حقوق میگیرند- و از آن طرف، دولت بوروکراتیک عقلانی را شرط لازم سرمایهداری عقلانی میبیند.
بوروکراسی
او هم به مانند مارکس معتقد است تنها با “شخصیتزدایی کامل مدیریت اجرایی توسط بوروکراسی است” که “جدایی حوزههای خصوصی و عمومی که برای سرمایهداری اهمیت دارد به طور کامل و ریشهای محقق میشود.
این سخنان بیشک دیدگاههای مارکس درباره تضادهای میان دمکراسی و بوروکراسی را اثبات میکرد. “بوروکراسی ناگزیر همراه دمکراسی تودهای مدرن و در تضاد با خودگردانی دمکراتیک واحدهای همگن کوچک است” و “دمکراتیکسازی جامعه در کلیتش و در معنای مدرن خود، خواه واقعی و و خواه صوری بستر مطلوبی برای بورکراتیزهشدن است”.
اما وبر هشدار میدهد « دمکراتیکسازی» در اینجا لزوماً به معنای سهیم شدن فعالانه حکومتشوندگان در اقتدار ساختار اجتماعی نیست؛ “تعیینکنندهترین مساله در اینجا برابرساختن حکومتشوندگان در مقابل گروه حاکمی است که به صورت سلسلهمراتبی و بوروکراتیک شکل گرفته و به نوبه خود شاید چه به صورت صوری و چه واقعی اتوکراتیک باشد.
مثل مارکس، وبر هم اعتقاد دارد سوبژکتیویتۀ سیاسی حکومتشوندگان توهم است و آنها در واقع ابژههای سیاست و مدیریت هستند. همچنین او به مانند مارکس، بر رابطه میان بوروکراسی و کنترل دانش اشاره میکند: “حفظ اسرار اداری از ابداعات خاص بوروکراسی است و از هیچ چیز دیگری مثل آن چنین پرشور دفاع نمیکند.
در واقع برداشت وبر از دولت اگر نگوییم بدبینانه، به شدت واقعگرایانه است: رابطه سلطه برخی بر برخی دیگر رابطهای است که با خشونت مشروع (یعنی مشروع تصور میشود) پشتیبانی میشود. او برای تایید نظرش حرفهای تروتسکی در برست- لیتوفسک را نقل میکند که میگفت “دولت بر زور بنا شده است.
توجیه درونی دولت مدرن که آن را از اسلافش متفاوت میسازد “باور به اعتبار جایگاه حقوقی و توانایی کارکردی برپایه قوانینی است که به طور عقلانی ایجاد شدهاند”. اما این مساله باقی میماند که “دولت مدرن نهادی قهرآمیز است که سلطه را سازماندهی میکند”.
با این حال به زعم من، مهمترین بازتابهای نظرات مارکس در وبر تمایزی است که هردو بین شیوههای شخصی و غیرشخصی مدیریت و اشکال قدرت و مبانی مشروعیتبخششان برقرار میکنند (در اصطلاح وبر، مشروعیت سنتی یا پاتریمونیال در برابر مشروعیت قانونی- عقلانی). این مهم شرحهایشان از سرمایهداری و دولت مدرن را به هم پیوند میدهد.
در این زمینه: وبر و سرمایه داری
برگرفته از کتاب سرمایه داری و مدرنیته