الکساندر پسرن دانترو
دانترو در سرتاسر زندگیاش با محل زادگاهش ناحیه پیمونت ایتالیا بهخصوص شهر واله دائوستا بسیار همبسته باقی ماند. او در سال 1902 به عنوان چهارمین فرزند کنت هکتور پسرن دانترو و کورمایر به دنیا آمد. محیط اولیه قلعه خانوادگی او نزدیک دامنههای جنوبی کوه مون بلان همزمان محلی و جهانی بود: او در سرحدی که ایتالیا با فرانسه و سوئیس هممرز میشد بزرگ شد و بنابراین در معرض تجارب فرهنگی بسیار دامنهداری قرار داشت؛ اما تعلق خاطرش به منطقه دره دائوستا و استقلالاش در نتیجه وفاداریاش به آن منطقه عمیقاً احساس میشد.
تا سال 1979، دانترو مجموعه مقالاتی درباره تاریخ محلی واله دائوستا به ایتالیایی منتشر کرد. سرسپردگیاش به زادگاه بومیاش استثنایی نبود: به عنوان مثال در این علاقه، با برادرزادهاش اتوره پسرن دانترو و همچنین فدریکو شباد، هر دو از مورخین بهنام ایتالیا و با ریشه در آن دره، سهیم بود (ر.ک. دانترو 1960 و ترانیولو 1988 صص 9 و 10 و یادداشت 4).
دانترو آموزش اولیه قانون را در دانشگاه تورین کامل کرد و درجه دکترای خود را در سال 1922 گرفت. در سال 1926 اعطای کمک هزینه مؤسسه راکفلر او را برای تحصیلات عالی به کالج بالیول آکسفورد کشاند. این موضوع باعث شد که دانترو در تمام طول زندگیاش به تحسین از انگلستان و بهخصوص آکسفورد بپردازد.
در واقع دانترو خیلی زود تحت تأثیر نوعی دلبستگی سفت و سخت به منش انگلیسی، که انگلوفیلهای غیرانگلیسی در آن خیلی زبردستاند، قرار گرفت. این خصوصیت به دقت در توصیف او توسط جرج مورتون، افسر نظامی که دانترو را در دره دائوستا در پایان جنگ جهانی دوم ملاقات کرده بود، مندرج است.
مورتون گزارش میکند که دانترو با این جمله به او خوشامد گفت «آیا شما برحسب اتفاق در آکسفورد یا کمبریج بودهاید؟ وقتی پاسخ دادم که در کمبریج بودهام، گفت اوه افسوس، من جای دیگری بودم … ملاقات این شخصیت فرهنگی تحسینبرانگیز که انگلیسی را کامل حرف میزد و لباس انگلیسی بر تن داشت جالب بود».
عشق دانترو به انگلستان به انتخاب موضوع تز تحقیق او هم تسری پیدا کرد. او نظریهپرداز سیاسی انگلیسیِ مرموز ولی تأثیرگذار و عضو کلیسا یعنی ریچارد هوکر را برای مطالعه و پژوهش برگزید، کسی که ناماش با کلیسای انگلیس در عصر الیزابت اول همبسته بود. پژوهش دانترو تحت راهنمایی تعدادی از بهترین مورخان روز منجمله الکساندر جیمز کارلایل، الکساندرد دانلپ لیندس، و ریچارد هنری تاونی انجام شد. موضوع اصلی پایاننامه درباره رابطه هوکر با مراجع پیشین قرون وسطایی خودش دور میزد.
دانترو نتیجه گرفت که مفهوم قانون نزد هوکر (بهخصوص قانون طبیعی)، علیرغم شک و تردیدهایی، یک گسست مهم از سنت ماقبل خود داشته است. در تز دانترو، هوکر یک شخص «انتقالی» چیزی بین آکویناس و لاک ظاهر شد. در این رابطه، و در بیشتر تحقیقاتش، دانترو تفسیری متعادل و غیرجزمی از موضوع تزش مفصلبندی کرد.
هرچند پایاننامه تا سال 1932 برای درجه دکترا تقدیم نشد، دانترو در سال 1929 به ایتالیا برگشت تا در دانشکده قانون که تحصیل خود را آغاز کرده بود، در مقام سخنران مشغول به کار شود. او در دانشکده خیلی سریع ترقی کرد و ریاست دانشکده را در مسینا و پاویا پذیرفت.
در خلال دهه 1930 نسخهای از پایاننامهاش و همچنین مطالعه کلی فلسفه سیاسی قرونگذار را هر دو به ایتالیایی منتشر کرد و این تحقیق را با یک مجموعه سخنرانی ترم تابستانی سال 1938 آکسفورد ادغام و سال بعد با عنوان سهم دورانگذار در اندیشه سیاسی منتشر کرد.
برآمدن فاشیسم با خلق و خوی لیبرال دانترو جور درنمیآمد و بنابراین در مخالفت با این دستهگرایی به یک شخصیت صریحاللجه در سرزمین مادری خود تبدیل شد. اگرچه او به ریاست کرسی تورین در سال 1938 رسید ولی خیلی زود از زندگی علمی کنار کشید و به خانه نیاکانیاش برگشت و با همسرش نینا که در سال 1931 ازدواج کرده بود و سایر اعضای خانواده در جنبش مقاومت بسیار فعال شرکت کرد. نهضت پارتیزانها تأثیر عمیقی در تفکر و همچنین شخصیت دانترو بهجا گذاشت.
چون به نظر میآمد که «قهرمانان واقعی» که در جنبش مقاومت شکل گرفت، تجسم اصول قانون طبیعیاند که او قبلاً در نوشتههای قبل از جنگاش به آن پرداخته بود، (دانترو 1970 ص 202). فقط یادآوری جسارت و شجاعت فیزیکی همرزمان کشته شده در جنگ نبود که او را وادار ساخت قانون طبیعی را «به دوستان بسیار زیاد روزهای گذشته و تاریک» تقدیم کند؛ بلکه اعتقاد داشت «عملکرد آنها وجود قانون را که تنها مستحق تعهد نهایی است شهادت میدهد» (1970، 12).
دانترو مدعی بود که سرزندگی قانون طبیعی (به عنوان نقطه تلاقی اخلاق و مقررات مصوب قانونی) با اَعمال «مردان و زنانی که بهجای تسلیم در برابر بیعدالتی و استبداد، راه سخت تبعید گزیدند و یا زندگیاشان را به خاطر انسانیت به خطر انداختند، تایید میشود. آیا نباید بگوئیم که قانون طبیعی خوبِ قدیم انتقاماش را گرفت؟» (1970، 144).
دوره بعد از آزادی را دانترو صرف خدمت به منطقه مادریاش کرد. او دوره کوتاهی قبل از رسیدن کارکنان حکومت نظامی متفقین قاضی دائوستا شد و در دسامبر 1945 به عنوان عضو شورای شهر انتخاب گردید. فرصت بازگشت به حرفه علمی در خلال سال 1946 با دعوت آکسفورد از او برای عضویت در کالج ماگدالن و کرسی سرنا در مطالعات ایتالیا به وجود آمد.
او در پذیرفتن این مقام اکراه داشت زیرا همانطور که به جرج گفته بود او در بازسازی ایتالیای بعد از جنگ احساس مسئولیت میکرد. مورتون به او نصیحت کرد که «با رفتناش به آکسفورد به ایتالیا کمک بیشتری خواهد کرد» (1986، 14). به نظر میرسد که دانترو این پیشنهاد را از صمیم قلب پذیرفته باشد، همانطور که جهتگیری علایق تحقیقاتش در بازگشت به آکسفورد نشان میدهد: او مجموعهای از تأملات خود را درباره تاریخ ایتالیا در سال 1947 منتشر کرد؛ در سال 1949 موضوع سخنرانی سالانه ایتالیا برای آکادمی انگلیس شاعر و رماننویس ایتالیایی قرن نوزدهم الساندورو مانترونی انتخاب کرد؛ و مطالعه خودش را درباره تفکر دانته در سال 1952 منتشر کرد.
دانترو در عین حال کار مطالعه فلسفی قانون و سیاست را ول نکرد. در سال 1948، کمیته اندیشه اجتماعی دانشگاه شیکاگو، پناهگاهی برای بسیاری از اندیشهورزان اروپایی مثل لئو اشتراوس و هانا آرنت، از او دعوت کرد تا سلسله سخنرانیهایی با موضوع قانون طبیعی ایراد کند. این دعوت فرصتی به او داد که «… به موضوعی که برای سالها در ذهن من بوده است برگردم» (1970، 11). سخنرانی شیکاگو اصلاح شده و کامل سه سال بعد به عنوان قانون طبیعی منتشر شد.