راجر اسکروتن
راجر اسکروتن در تاریخ 27 فوریه 1944 در باسلینگتراپ، شمال شرقی لینکلن، به دنیا آمد. او در خانوادهای بیگانه با فرهنگ بزرگ شد.
اسکروتن در کتابخانه مارلو و مدرسه دستور زبان سلطنتی به کشف فرهنگ والا پرداخت. او بورسیه کالج جسوس، کمبریج، را دریافت کرد.
اسکروتن پس از تغییر رشته از علوم به فلسفه از دو رشته کارشناسی در سالهای 1965 تا 1973، و دکتری در رشته زیباییشناسی دانشآموخته شد. رساله دکتری او (1974) پایه کتابش با نام هنر و تخیل شد.
او فیلسوف و روشنفکری جنجالی بود که در زمینههای زیباییشناسی، هنر، موسیقی، فلسفه سیاسی و معماری صاحبنظر بود و خود را وقف پرورش زیبایی و سختگیری روشنفکرانه نسبت به محافظهکاری کرد.
او بیش از 50 عنوان کتاب، از جمله آثار شاخصی درخصوص اسپینوزا، کانت، ویتگنشتاین و تاریخ فلسفه، و چهار رمان، و ستونهایی درباره شراب، شکار، مسائل جاری نوشت.
اسکروتن در بحبوحه اعتراضات سال 1968 گفت: “من ناگهان متوجه شدم در طرف دیگری هستم… میخواستم نسبت به مسائل محافظهکار باشم تا اینکه آنها را تغییر دهم”. او مطالعه آثار بورک را آغاز کرد و به دفاع از اقتدار و اطاعت پرداخت، و تاچریسم و لیبرالیسم بازار آزاد را نشانه بیفرهنگی، ضعف آموزشی و خیانت به بورک دانست.
اسکروتن بهعنوان عضوی از گروه محافظهکار سنتی سالیسبوری، به انتشار مجله نقد سالیسبوری کمک کرد که در فاصله سالهای 1982 تا 2001 چاپ میشد. این فصلنامه به دلیل داشتن نگاه واپسگرا نقد میشد. اسکروتن در سال 1992 به دلیل اختلافنظر با همکاران خود از کرسی استادی زیباییشناسی دانشگاه لندن کنار گذاشته شد، همان دانشگاهی که در سال 1971 در آنجا بهعنوان استاد مشغول به تدریس شد.
او در سال 1978 در پراگ مجموعه سخنرانیهای مخفیانهای انجام داد، به فعالان مخالف کمک کرد، و آثار ممنوعه را بهصورت قاچاقی به بلوک شوروی آورد. درنتیجه، در دهه 1980 چند بار دستگیر و از چکسلواکی اخراج شد، اما پس از فروپاشی کمونیسم توانست از کشورهای چک، لهستان و مجارستان جوایزی دریافت کند.
اسکروتن از کانت تقلید کرد، اما با معکوس کردن متافیزیکاش.
کانت میگفت آنچه ما میتوانیم درک کنیم خود امور واقعی است که کاملاً غیر قابل شناخت هستند. اما اسکروتن گفت که مهمترین وظیفه فلسفه در حال حاضر “مسحور کردن مجدد جهان” است، زیرا فلسفه میکوشد اعماق دورنی انسان را کشف کند.
او میخواست که ما انسان را مجدداً احیا کنیم. اسکروتن، با همه جدیت منطقیاش، تحلیلگر سبک قارهای فلسفه نبود. اما این سبک، با تلفیق متافیزیک شاعرانه و ذهنگرایی خود، خطر احساساتی بودن را درپی دارد.
او در فاصله سالهای 1995-1992 در دانشگاه بوستون و مؤسسه علوم روانشناسی آرلینگتون، ویرجینیا، و در فاصله سالهای 2009- 2007 عضو هئیت علمی بود و از سال 2010 در دانشگاه آکسفورد به مقام استادی رسید و در فاصله سالهای 2014- 2011 استاد فلسفه اخلاق دانشگاه سنت اندروز بود.
او چند ماه پس از عضویت افتخاری در بتربیلدینگ دولتی، کمیسیون بیوتیفول بیلدینگ در سال 2018، به دلیل انجام مصاحبه با نیواستیسمن که در آن از اسلامهراسی، ضدیت با یهود و ضدیت با چین سخن گفته بود، اخراج شد.
اما در نهایت نیواستیسمن به خاطر نقلقولهای گلچین شده او، در توئیتر از او عذرخواهی کرد.
در سال 2015، دو کتاب با عناوین گمگشتگان و احمقها، متقلبان و آتش افروزان منتشر کرد. کتاب گمگشتگان نقدهای فراوانی دریافت کرد که یکی از این نقدها متعلق به داگلاس موری بود که گفت: “این کتاب یک کتاب گیرا، با روایت غمبار در رابطه با مقولات آدمربایی، سوءاستفاده از عشق، فرار و رستگاری است. این کتاب آینه انگلستان امروز است”.
اسکروتن در سال 2016 کتابهای اعترافات یک مرتد و حلقه حقیقت را (درخصوص حلقه واگنر) منتشر کرد که مورد توجه منتقدان قرار گرفت. در سال 2017 کتاب ماهیت انسان را به نگارش درآورد که درواقع چکیده فلسفهاش محسوب میشد. در همان سال کتاب ما کجا هستیم را نوشت که واکنشی در برابر برگزیت بود.
در زمینه رماننویسی نیر اسکروتن رمان یادداشتهایی از زیرزمین را در سال 2014 نوشت که در سال بعد جایزه IPPY را از آن خود کرد و نامزد دریافت جایزه IMPAC شد.
درنهایت اسکروتن پس از چند دهه فعالیت علمی در 12 ژانویه 2020 در سن 75 سالگی بر اثر ابتلا به سرطان ریه درگذشت.