تجسم زنانه در دین مانوی
از شاخصترین چهرههای تاریخ ادیان، مانی، پیام آور فرهیختهی ایرانی، همواره توجه محققین را به خود جلب کرده است. او در سال ۲۱۶ م. در سرزمین بین النهرین اما از پدر و مادری اصالتا ایرانی زاده شد. ادیان گوناگونی در بین النهرین حاضر و فعال بودند، از این رو تلفیق آرا ویژگی بارز آن ناحیه به شمار میآید.
در این میان، کیش گنوسی به لحاظ معنوی فضای غالب مکاتب آن دوران بود که پدر مانی به یکی از آن مکاتب پیوسته و برای به دست آوردن رستگاری از آمیزش جنسی و خوردن گوشت و شراب خود داری میکرد. مانی در چنین محیطی رشد یافت، در دوازده سالگی اولین مکاشفهی خود را تجربه نمود و در بیست و چهار سالگی تعالیم خود را عرضه کرد.
نبوغ و آشنایی عمیق او با ادیان و آرای فلسفی غربی و شرقی، نظام دینی جذاب و منسجمی را ارائه دهد که تا به امروز تحسین همگان را بر انگیخته است. آثار مانی شامل انجیل زنده، گنج زندگان، رازان، کتاب غولان، مکاتیب، زبور و نیایشها، شاپورگان و ارژنگ است. به دلیل دشمنی فراوانی که مانی در میان سران ادیان مختلف مخصوصا مغان زرتشتی برانگیخت، در سال ۲۷۷ م. محکوم به مرگ شد.
در خصوص ورود به بحث حکمت در تعالیم مانی، ابتدا ضروریست که به نگرش ثنوی او اشاره کنیم. برخلاف مکاتب نام برده شده، ثنویت طرح شده از سوی مانی نه سوری-مصری بلکه ایرانی است؛ یعنی باور به دو بن ازلی، یکی نیک سرشت و دیگری شرور. با این حال، این رویکرد ثنوی در نگاه مانی پیچیدهتر است.
به این صورت که او گرچه قائل به دو بن خیر و شر است اما به لحاظ وجودی آنها را برابر نمیداند. چنانکه اگر به سنت زرتشتی هم بنگریم، خواهیم یافت که گرچه اورمزد و اهریمن ازلی هستند ولی به دلیل آنکه پیروزی نهایی اورمزد از پیش مقدر گشته میتوان برتری او را تصدیق کرد. بنابراین، عنصر نورانی در نظام مانوی، برتری وجودی نسبت به عنصر ظلمانی که شرور است دارد.
خدا پدر نورانی قلمرو الهی است و در عین حال با آن ذاتا یکی است. در این قلمرو، خداوند بر مسند قدرت است در حالی که نور، نیرو، و حکمتش اطراف او را فرا گرفتهاند. این سه خصلت، در عین یکی بودن با پدر، سه جنبهی او را تشکیل میدهند. با این حال، در سرودهای دینی مانوی از او به عنوان، مجموعهای چهارگانه یاد میشود. این جنبهی چهارم، بسطی است که سه جنبهی دیگر در خدا باعث شدهاند و این کلیت، خود، یک جوهر منفرد در نظر گرفته میشود. از این رو، خدا در کیش مانوی، خدایی با وجوه چهار گانه است.
با توجه به این دیدگاه، از حکمت تنها به عنوان جنبهای از خدا نام برده میشود و برخلاف اکثر مکاتب گنوسی، نه از شخصیت مونث سخنی به میان میآید و نه از هبوط حکمت. در این نظام، حکمت تنها جنبهای از خداوند و نجات بخش انسانهاست. با اینکه در کیش مانوی سقوط غیرداوطلبانهی موجودات نورانی مطرح شده است، اما این سقوط نه آن هبوطی است که حکمت در طی صورت پذیرفتن یک خطا، در مکاتب گنوسی درگیر آن میشود.
با این حال، جان کویل بر این باور است که اگر پیوند عیسی و مریم مجدلیه را در متون گنوسی به عنوان زوج سوفیا-منجی در نظر گرفته شود میتوان مریم مجدلیه را بنابر شواهدی مطابق با سوفیا دانست. این شواهد که در زبور مانوی یافت میشوند، مریم را در پیوستگی کامل با حکمت معرفی میکنند.
یک دلیل دیگر میتواند آن باشد که بنابر اناجیل رسمی، عیسی روح مریم را از چنگال هفت روح شرور نجات داد، همانطور که عیسی سوفیا را نجات میدهد. اکنون با توجه به موضوع مریم مجدلیه، اگر نگاهی به زبور مانوی انداخته شود، نقش برجستهی مریم در مقام حکمت مونث در کنار عیسی نمایان میشود.
زبور مانوی یکی از آثار ارزشمند در این زمینه است که به همراه چند نسخهی قبطی مانوی دیگر در اواخر دههی ۱۹۲۰ میلادی در مدینه مادی در نزدیکی فیوم مصر یافت شد. پژوهشگران تاریخ نگارش این اثر به زبان قبطی را به حدود اواخر قرن دوم میلادی برمیگردانند، گرچه به نظر میرسد که اصل زبور مانوی به زبان یونانی یا سریانی کمی پیشتر از ترجمهی قبطی آن نگاشته شده باشد.
این زبور که توسط نویسندگان مانوی مسیحیگرا نوشته شدهاند، به عیسی توجه ویژهای داشته و او را آورندهی معرفت رهاییبخش معرفی میکنند. اما این عیسی چهرهای غیر جسمانی دارد و صرفا به ظاهر به نظر میرسد که دارای جسمانیت است. همچنین، ایشان مفهوم رنج عیسی را در آثار خود حفظ کردهاند و دربارهی آن سخن گفتهاند. بنابراین، بررسی آنها خالی از ارزش نیست، چراکه بیانگر این نکته است که چه نگرشی دربارهی مریم مجدلیه در ارتباط با حکمت الهی وجود داشته است.
ما بیشتر اینجا در اینجا در این مورد مطلبی را منتشر کرده ایم
برگرفته از کتاب اسطوره سوفیا