در واقع مهم‌ترین اتفاق درام انقلاب آلمان بوده است - نشر پیله

تعقیب و قتل کارل لیبکنشت و رزا لوکزامبورگ

کتاب خیانت به انقلاب
Rate this post

این دو نفر در ژانویه سال 1919 با برخورد ضرباتی به سرشان بیهوش شدند و به مکانی در برلین برای قتل منتقل گشتند، در ابتدا در روند رویدادهای سیاسی تغییر خاصی ایجاد نشد. لحظات پایانی انقلاب فرا رسیده بود، لحظاتی که در آن کارل لیبکنشت اندکی فعال شده و رزا لوکزامبورگ هیچ فعالیت سیاسی خاصی نداشت. در هر صورت نابودی خونین انقلاب بسیار نزدیک بود.

کارل لیبکنشت و رزا لوکزامبورگ

قتل این دو شخصیتِ نمادین نشانه‌ای برای پایان انقلاب به شمار می‌رفت، با این وجود این جنایت در آن زمان چیزی فراتر از یک حادثه خیره‌کننده به نظر نمی‌رسید. امروزه اما می‌توان با وحشت مشاهده نمود که این رویداد، در واقع مهم‌ترین اتفاق درام انقلاب آلمان بوده است. رویدادی که از تأثیری غیرقابل پیش‌بینی و عجیبی برخوردار گردید، هر چند در زمان وقوع آن به نظر نمی‌رسید چندان حائز اهمیت باشد.

مرگ، باعث اتحاد کارل لیبکنشت و رزا لوکزامبورگ شد، اشخاصی که تا روزهای پایان زندگی خود هیچ وجه مشترکی با یکدیگر نداشتند. آنها مسیر پیشرفت متفاوتی را پشت سر گذارنده و از شخصیت‌های بسیار متفاوتی برخوردار بودند. کارل لیبکنشت با وجود اینکه سیاستمدار بزرگی محسوب نمی‌شد، اما یکی از شجاع‌ترین مردانی بود که آلمان تا از زمان به خود دیده بود. تا سال 1914 بیرون از حزب سوسیال دموکرات، افراد اندکی وی را می‌شناختند و در درون حزب نیز وی فردی کم‌اهمیت بود و تنها به عنوان فرزند ویلهلم لیبکنشت بزرگ، از بنیان‌گذاران حزب شناخته می‌شد.

وی در دوران جوانی کتابی علیه نظامی‌گری نوشته بود که یک سال و نیم زندان برای وی به همراه داشت، پس از آن وی به یکی از نامزدهای حزب سوسیال دموکرات برای حضور در پارلمان بدل گشت، وی از سال 1908 عضو پارلمان ایالتی و از سال 1912 عضو رایشس‌تاگ بود. رزا لوکزامبورگ به حالت کنایه‌آمیزی کارل لیبکنشت را در دوران حضور مشترکشان در مجلس این‌گونه توصیف کرده است:

«در پارلمان، بحث‌ها، کمیسیون‌ها و جلسات مشارکت فعال دارد، وی در بیرون از پارلمان پر از جنب و جوش است، جیب هایش همیشه پر از یادداشت‌های مچاله شده و دست‌هایش پر از روزنامه‌های تازه خریده شده هستند، یادداشت‌ها و روزنامه‌هایی که به ندرت فرصتی برای مطالعه آنها پیدا می‌کند». در آغاز جنگ جهانی اول، هنگامی که لیبکنشت تلاش می‌کرد گروهی از مخالفین جنگ را در حزب گرد هم‌آورد، رزا لوکزامبورگ نوشت: «کارل به سختی قابل درک است، چون وی همانند ابری در آسمان، بی‌هدف و بی‌برنامه در حرکت است».

از سوی دیگر رزا لوکزامبورگ از ابتدای قرن نوزدهم در آلمان یک شخصیت سیاسی ممتاز به شمار می‌رفت، با وجود اینکه یهودی، زن و یک تبعه خارجی بود (وی لهستانی-روسی بود و صرفاً از طریق یک ازدواج صوری، ملیت آلمانی به وی تعلق گرفته بود). سوسیال دموکرات‌ها به دلیل نظریات رادیکال رزا لوکزامبورگ از وی هراس داشتند و دوست و دشمن وی را به دلیل نبوغ و تنوع استعدادها تحسین می‌کردند. رزا لوکزامبورگ یک روشنفکر سبک‌شناس، یک سخن‌ران پرشور، یک سیاستمدار متعهد، یک اندیشمند اصیل و در عین حال یک زن جذاب و خون‌گرم بود.

در مناقشات سوسیالیستی اوایل قرن بیستم چه در سطح ملی و چه در سطح بین‌المللی، وی همیشه از پیش‌گامان محسوب می‌شد. وی متحد یا مخالف اندیشمندانی نظیر آگوست بِبل و کارل کائوتسکی، لنین و لئو تروتسکی، ژان ژورس و یوزف پیلسودسکی بود. رزا لوکزامبورگ در جریان انقلاب روسیه در سال 1905 چندین مرتبه به دلیل توهین به مقامات بالای حکومت، تحریک به نافرمانی و همچنین توهین به افسران ارتش، بازداشت شده بود. وی زنی پیش‌بینی‌ناپذیر و بزرگ بود و هنوز هم یکی از بزرگ‌ترین چهره‌های قرن به شمار می‌رود.

در این زمینه: انقلاب و توده

برگرفته از کتاب خیانت به انقلاب

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *