اهمیت ماندگاری تفکر سیاسی ماکس وبر
با بازنگری گذشته، به نظر میرسد ماکس وبر تجسم نبوغ مردم آلمان است؛ سرنوشت او چنین بود که رنج میبرد و نصحیت میکرد، اما فاقد قدرت اثرگذاری و جایگاه حکمرانی بود؛ جایگاهی که به نااهلان سپرده شده بود.
بینشهای نادیدهگرفتهشدهٔ آن روزهایِ وی، امرزوه به حقایقی بدیهی تبدیل شدهاند. افرادی زیادی وجود دارند که با مطالعهٔ آثار وبر در زمان حاضر، تلاش میکنند او را بهخاطر اهداف متعصبانه و حزبی خودشان مورد بازخواست قرار دهند، یا بهدلیل اینکه هیچ خط حزبی را دنبال نمیکرد، او را به ناسازگاری سیاسی متهم کنند.
به نظر میرسد دموکراتها، ناسیونالیستها و سوسیالیستها همگی در آثار وبر حربهای [برای حمله به او] مییابند. اما هر کسی باید از خود بپرسد که آیا در تفکر و عمل سیاسی خود به مطالبات حقیقی ماکس وبر که مستقل از احزاب، شرایط متغیر، و علائق سیاسی خاص، ماندگار هستند، وفادار خواهند بود یا خیر.
از نظر وبر، زندگیِ سیاسی حول واقعیت قدرت میچرخد. سیاست پیکار است؛ یک رهبر سیاسی باید خودش پاسخگویی را بر عهده گیرد. اما هنگامی که او در جهان عمل میکند و هنگامی که قدرت ابزار ویژهٔ اوست، نمیتواند بر طبق قانون اخلاقیِ مطلق بدون درنظرگرفتن پیامدهای آن عمل کند و برای موفقیت صرفاً بر خدا توکل کند.
هر چند چنین رویهای انعکاس نگرشی اخلاقی است، اما رویهای غیرپاسخگو است. زمانی که حوزهٔ کنشگریِ او جهان باشد باید قدرتهای موجود را با تعمّق به کار گیرد و برطبق آن عمل کند. کسی که با سیاست درگیر است «باید با نیروهای شیطانی که در هر اِعمال قدرتی حضور دارند مقابله کند».
حتی اگر هدف فردی برپایی عدالت در زمین باشد تشکیلاتی از پیروان انسانی نیاز دارد. تشکیلات نمیتواند عمل کند مگر اینکه به احساسات نفرت و انتقام و همچنین به «خشم و ضرورت توجیهپذیری شبه اخلاقیِ آن» متوسل شود؛ این تشکیلات همچنین بدون «خطرپذیری،نصرت یافتن، قدرت ودرآمدها» نمیتواند عمل کند. موفقیت رهبر حزب بهطور کامل وابسته به این تشکیلات است.
بنابراین او وابسته به انگیزههای تشکیلات، نه انگیزهٔ خودش است… درنتیجه، آنچه او تحت چنین شرایطیواقعاً بهدست میآورد به خودش بستگی ندارد، بلکه توسط انگیزههای بنیادی اما بهلحاظ اخلاقی غالب که تعیینکنندۀ اعمال پیروانش است تحمیل میشود.»
آنچه یک سیاستمدار حقیقی را میسازد «سنگدلی تعلیمیافته در تحلیل واقعیتهای زندگی، قدرت استقامت در برابر آنها و رویارویی درونی با آنها» است.
او حماقت و پستی جهان را -که از قبل میشناسد و میپذیرد- پاسخگو و مسئول نمیداند، بلکه خودش را پاسخگو و مسئول میداند. او «آنچنان ثبات شخصیت و احساسات دارد، که حتی هنگامی که همهٔ امیدها از بین رفتهاند استقامت میورزد»، و در هر موقعیتی میتواند آن را ادامه دهد.
ما قبلا اینجا در این مورد مطلبی را منتشر کرده ایم
برگرفته از کتاب ماکس وبر سیاستمدار، فیلسوف و دانشمند