تمدن
هنگامی که تغییر در جریان باشد، هر نسلی گسترهای از آن را در بر میگیرد، و میتوان به شکلی عینی در تاریخ مشاهده کرد که برخی فرهنگها از قلهی سامانمندی به ورطهی فروپاشی سقوط کردهاند.
نمونههایی از این امر را میتوان در یونان، ونیز و آلمان مشاهده کرد. بیان اینکه تغییرات نسل به نسل موهوماند و تنها چرخهای از بازتولید زیستی در جریان است، صورت دیگری از انکار معیارها، و در نهایت انکار دانش است و این انکار سرچشمهی افول ما است.
تمدن همواره پدیدهای متناوب بوده است؛ بر پایهی این حقیقت ما مجازیم تا چشمان خود را به روی تکبر پیشرفت مادی ببندیم.
- بسیاری از جوامع اخیر، چنان نمایش درخشانی از زیرکی و چنان ظرفیتی از ادراک پالوده را نشان دادهاند که بسیار فراتر از هرآن چیزی است که در دوران شکوه خود داشتهاند.
اما آنچه که واجد آموزهای بزرگ برای ما است، این است که چهبسا عملکرد این چیزها علیه آن کیفیتی از شخصیت باشد که در نسبت با انتخاب قرار دارد، انتخابی که بنیان هر جامعهای است.
در پایان مسئلهی ما این است که چگونه یکپارچگی ذهنیای را بازیابیم که انسان را قادر میسازد تا نظم اشیاء را درک کند. بنابراین فصل نخست این کتاب بر آن است تا منبع نهایی احساس و اندیشهی ما را دربارهی جهان تبیین کند، چیزی که موجب میشود تا داوریهای ما دربارهی زندگی، نه بیثبات و تصادفی، که ضروری و حقیقی باشند.
ما قبلا اینجا در این مورد مطلبی را منتشر کرده ایم
برگرفته از کتاب ایده ها پیامد دارند