جنگ و توسعه
دلمشغولیها نسبت به رشد، نوسازی و دگرگونی ساختاری، عواملی بودند که با دامنزدن به سنت مسلط درباره معنا و هدف توسعه در جهان در حال توسعه در سالهای بلافصل پس از جنگ، همزمان با علاقمندی برای بازسازی و توسعه اقتصاد غربی، همچون یک حفاظ در برابر کمونیسم هم در کشورهای صنعتی و هم در کشورهای در حال توسعه قرار داشتند.
اگرچه دیدگاهها دربارهی اینکه چگونه توسعه اتفاق میافتد و اینکه اهداف نهایی توسعه چه هستند، گوناگون بودند، در ابتدا علاقمندی اندکی نسبت به مسائلی همچون توسعه انسانی یا توسعه اجتماعی، آنچنان که اکنون مورد توجه است، یا توسعه به عنوان تحقق تدریجی عدالت اجتماعی وجود داشت.
اگرچه این موضوعات برخی اوقات مورد اشاره قرار میگرفتند، با این حال تصور توسعه همچون رشد، حالت غالب داشت. این تمرکز بر رشد به خصوص در اساسنامهها، تفکرات، سیاستها و بیانیههای نهادهای بینالمللی پدید آمده پس از جنگ، همچون بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول واضح بود.
با توجه به تسلط قدرتهای مهم صنعتی بر این نهادها چندان تعجبآور نیست که تکیه اصلی تعاریف بیانشده برای توسعه در این نهادها، در آغاز بر رشد اقتصادی و نوسازی ساختاری و نه توسعه اجتماعی قرار داده شده بود. البته پس از مدتی جرح و تعدیلهایی در اهداف و بیانیههای رسمی آنها انجام شد.
چنانکه گزارشی در مورد «سنجههایی برای اندازهگیری توسعه اقتصادی در کشورهای توسعهنیافته» نشان میدهد، تفکر غالب بر سازمان ملل (UN) در دورهی بلافاصله پس از جنگ، چندان متفاوت نبود. در این گزارش، توسعه اساساً در قالب درآمد واقعی سرانه درک میگردد، و رهنمودهای ارائهشده در آن، چنانکه در مورد آن مقطع زمانی انتظار میرود، بر تکنولوژی، سرمایه، برنامهریزی، توسعه منابع و کمکرسانی قرار دارد.
بیش از یک دهه بعد، در گزارش دیگر سازمان ملل دربارهی توسعه اقتصادی آمریکای لاتین در دورهی پس از جنگ هنوز هیچ بحثی دربارهی معنای توسعه و اهداف آن وجود نداشت و در سراسر گزارش، ایدهی توسعه (و درواقع خود واژهی توسعه) مترادف با اصطلاح رشد به کار رفت. بحث مختصر دربارهی توسعه اجتماعی در گزارش پیرامون آمریکای لاتین فقط به برخی مسائل در ارتباط با توزیع درآمدها و ساختار جمعیت اشاره دارد: هیچ بحثی در مورد بهداشت، سواد، آموزش، برابری، جنسیت یا محیطزیست وجود ندارد، و هیچ توجهی به امور به شدت مجادلهانگیز همچون نقش مشارکت، دمکراسی یا سیاست به مثابه بخشی از فرایند یا هدف توسعه نمیشود.
زمانی که در دسامبر 1961، مجمع عمومی سازمان ملل متحد، دههی 1960 را به عنوان «دهه توسعه ملل» معرفی کرد توسعه به عنوان «رشد به علاوهی دگرگونی» همان: 2) تعریف شد. دگرگونی مورد بحث اشاره به ابعاد «اجتماعی و فرهنگی» داشت و روشن بود که ایده «نوسازی» با نوع تفکر حاکم بر سازمان ملل در آن زمان ارتباط نزدیکی دارد.
ما بیشتر اینجا در این مورد مطلبی را منتشر کرده ایم
برگرفته از کتاب دولت های توسعه گرا