جان لاک را معمولاً به عنوان نقطه آغاز سنت جان لاک و سنت تفکیک قوا - نشر پیله

جان لاک و سنت تفکیک قوا

کتاب اصول مشروطه خواهی
Rate this post

جان لاک را معمولاً به عنوان نقطه آغاز سنت تفکیک قوا به شمار می‌آورند. لاک کوشید تصوری از دولت درست کند که حقوق فرد در وضع طبیعی را چنان کمال بخشد که آن‌ها به خاطر مشارکت در خیر عموم، این حقوق را داوطلبانه تسلیم کنند. نتیجتاً، لاک باور داشت که پیش‌شرط مشروعیت دولت آن است که ساختاری اثربخش داشته باشد تا حفاظت قطعی از شهروندان را فراهم کند و خیر عموم را بهبود بخشد؛ اینکه نظام از اذیت و آزار شهروندان‌اش توسط دولت جلوگیری کند، کافی نبود.

تفکیک قوا

در تفسیر لاک، که تا حدودی تحلیل نهادی معاصر را پیشدستی می‌کند، تحدیدهای ظاهری مستلزم تفکیک قوا، بر محدودیت‌های ظرفیت انسان و نیاز به ساختار نهادی که آن کاستی‌ها را اصلاح کند، استوار است. بنابراین به عنوان مثال، قانون‌گذار نباید دعوای خاص را داوری کند زیرا ساختاراً ابزار لازم انجام این وظیفه را ندارد؛ حتی اگر با حسن نیت این کار را بکند بعید می‌نماید که عین دادگاه بی‌طرفانه و عادلانه قضاوت کند.

لاک اخطار داد که قانون‌گذاران در تقلای تمیز بین وظایف اجرای قانون و ساخت قانون گرفتارند  و محتمل است که در تصمیم‌گیری قضایایی که مستقیماً به آن‌ها ربط ندارد دقت کافی نشان ندهند. بین آنچه نهادها توان انجام آن را داشتند و وظایفی که ساختار به عهده آن‌ها گذاشته بود، رابطه‌ای برقرار بود.

  • تحلیل مشابهی را می‌توان از نقش اصل تفکیک در خاستگاه قانون اساسی ایالات متحده به دست داد. گاهی ادعا می‌شود که نکته مهم قانون اساسی غل و زنجیر کردن دولت بوده است – ولی این باور عام اشتباه است. قانون اساسی ایالات متحده در واکنش به نقاط ضعف قانون قبلی، مشهود در مواد کنفدراسیون، مصوب 1777، نوشته شد.

آن سند نتوانست یک شعبه اجرایی یا یک قوه قضایی متمایز در سطح ملی ایجاد کند: حاکمیت، و تقریباً تمام حکومت مؤثر در دستان ایالات باقی ماند. ظرفیت کنفدراسیون برای عمل بین‌المللی محدود بود، و قادر نبود به تجارت، بین ایالات مالیات ببندد، حتی شاهد زد و خوردهای نظامی در امتداد مرزهای ایالات بود.

کنوانسیون قانون اساسی 1787 فیلادلفیا، با آرزوی یک دولت نیرومند مؤثرتر تحریک و سرزنده تشکیل شده بود، هدفی که به وضوح و پرزور در مقالات فدرالیست مفصل‌بندی شده است.

در عین حالی که جیمز مدیسون نیاز به تقسیم قوا را برای حفاظت مردم از حکومت خودکامه تشخیص داد، او هم‌چنین سخت‌گیری‌های اصل تفکیک برای تأسیس حکومت اثربخش را ضروری دانست. اگرچه دکترینْ شرایط را برای اینکه یک رژیم ستمگر بتواند حکومت کند سخت‌تر کرد، در ضمن حکومت خوب را نیز تقویت کرد.

مدیسون پافشاری کرد که «انرژی حکومت حیاتی بود … هم برای امنیت مقابل خطرات داخلی و خارجی و هم برای چالاکی و سودمندی اجرای قوانین، که در خودِ تعریف حکومت خوب مندرج است.» یا، آن‌طور که یک نماینده کنوانسیون گفت: هرگاه تمام اختیارات دولت به یک بدنه تفویض شود «هیچ‌کدام را نمی‌توان مؤثر یا مفید استفاده کرد.» الگوی تفکیک قوای مکشوف در مقالات فدرالیست که پشتبند قانون اساسی ایالات متحده شد، اثربخشی را، به جای آزادی، ملاک عمل قرار داد.

در این زمینه: ذات دموکراسی

برگرفته از کتاب: اصول مشروطه خواهی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *