جنسیت خدا
همواره مسئلهی جنسیت خدا در ادیان یکی از بحث برانگیزترین و جنجالیترین موضوعات به شمار آمده است. برخی ادیان صراحتا و برخی ضمنی به این مسئله اشاره داشتهاند.
به نظر میرسد که تمایل جوامع مردسالار به این باشد که خدا را با صفاتی مردانه در نظر بگیرند. معمولا متولیان دین که برخواسته از جامعهای مرد سالار هستند، نگرش خود را به متن مقدس تعمیم میدهند.
یکی دیگر از عوامل موثر در این زمینه، استفاده از زبانهای جنسیت زده است. با به کار بردن مداوم یک زبان جنسیت زده در یک سنت دینی، به مرور دیدگاههای جنسیتی در مورد خدا شکل میگیرد لازم به ذکر است که معمولا چنین تصوری نسبت به خدا از سوی بنیانگذار دین و متن مقدس مورد تخطئه قرار گرفته است و تنها در سیر تحولی که دین طی میکند، میتوان اینگونه برداشت های جنسیتی را در الهیات ملاحظه کرد. با توجه به این بحث، در این بخش به موضوع جنسیت خدا در دو دین یهودیت و مسیحیت پرداخته میشود.
در عهد قدیم از واژهی یونانی theos که اشاره بر جنس مذکر دارد دربارهی خدا استفاده شده همچنین کاربرد تعابیر پدرسالارانه این سوال را به ذهن متبادر میسازد که آیا خدا مذکر است؟ البته باید دانست که این سوال به صورت جدی در دههی ۱۹۷۰ از سوی جنبش فمنیسم در مسیحیت مطرح شده است و پیشتر اینگونه جدی مطرح نبوده است. آنها موضوع را در سه شاخهی اصلی ارائه کردند:
1بخش عمدهای از متون عهدین شامل سرودها و موارد عبادی با ضمایر مردانه بیان شده است.
2بسیاری از مردم شیوهی بیان عهدین را به همان طریق همیشگی، یعنی برداشت مردانه، میپسندند و هر گونه ایدهی جدید را برای تفاسیر جدید تخطئه میکردند.
3 به حدی تصاویر مردانه از خدا در ذهن مردم نقش بسته که حتی در صورت به کار رفتن از تمثیلهای زنانه، همان تصویر نقش میبست. در نتیجهی طرح این مسائل، الهیدانان و مفسران، سعی در به کاربردن ایدههای جدید و نگاهی نو در کتاب مقدس و سنت نمودند.
بهترین روش برای فهم این مسئله را میتوان در بافت جامعه شناسی و مردم شناسی بنی اسرائیل یافت. با در نظر گرفتن موقعیت زنان و مردان در آن جامعه میتوان تمثیلهایی که برای درک سرشت خدا در حد فهم بشری به کار برده شده را احساس کرد. به این نحو که گاه با اعمال و نقش مردان و گاه با وظایف و موقعیت زنان در آن زمان به تصویر پردازی خدا پرداخته شده است.
برای مثال خدا همچون نقش زنان بنی اسرائیل که وظیفهی تهیهی نان را داشتند، در دورهی سرگردانی بنی اسرائیل برای آنان مَنّ فراهم میآورد.پس چنین نباید پنداشت که خدا در عهد قدیم همانند خدایان اسطورهای کنعانی یا مصری آن زمان دارای جنسیت است بلکه به شدت چنین تفکری منع و مشرکانه دانسته شده است .
همچنین، در عهد جدید، هنگامی که عیسی مسیح سخن از پدر میگوید، در واقع به رابطهی نوع انسان با خالق خود اشاره دارد. نقش پدرسالارانهی خدا در عهد جدید، بسیار لطیف و در پیوند با نقش مادرانه است. درحالی که اغلب نماد پدرانهی خدا، دستآویزی برای برداشت صفات مردانه شده بود؛ صفاتی نظیر میل به قدرت، فرمان دهی، پرخاشگری و رقابت که با جامعهی مرد محور آن روزگار بستگی شدیدی داشت.
مطمئنا این صفات پدری نیست که منظور عیسی مسیح و مورد نقد گستردهی امثال فروید، مارکس و نیچه قرار گیرد. بلکه چنین ممکن است که خدا را به عنوان پدری در نظر گرفت که با آشکار ساختن ویژگیهای زنانه و مادرانه، صفات مردانهاش را معتدل می سازد. به عقیدهی ویلیام هوفت، با وجود اینکه اصلیت پدری خدا باید سمبل مسلط مسیحی باشد و بماند، این سمبل منحصر به فرد نیست بلکه برای اصلاح، غنی ساختن و کامل کردن آن، سمبلهای دیگری چون مادری وجود دارد.
از این رو خدای پدر با داشتن ویژگیهای صبر، عشق بی قید و شرط، اکرام نمودن، اهمیت دادن به ضعفا و حساسیت به تمامی نیازهای بشری، چون مادری که نگران تعالی فرزند است مینماید.
اسپنسر، محقق معاصر عهد جدید، پس از تاکید بر در نظر گرفتن تمامی تصویر پردازیهای متنوع کتاب مقدس برای فهم بهتر سرشت خدا، گوشزد میکند که اگر بیش از حد بر به کار بردن ضمایر مذکر یا مونث به تنهایی اصرار بورزیم، تصویری از جنسیت خدا به ذهن مردم متبادر میسازد و اگر گاه از ضمیر مذکر و گاه مونث استفاده کنیم ممکن است تصور ثنویت برای عامهی مومنان پیش آید. از این رو باید به طور مداوم عدم جنسیت خدا را یاد آور شد چرا که ذهن مایل است تصویری از خدا بسازد.
عنوان پدر که برای عیسی مهم است، تنها کاربرد نمادین دارد و برای اشاره به واقعیتی فرا انسانی، فرا جنسی و مطلقا اول و آخر به کار برده شده و هنگامی که عیسی مسیح از این عبارت مزامیر «تو پسر من هستی، امروز من پدر تو شده ام»استفاده میکند، در واقع حقوقی را که از سوی خدا به عنوان حاکم مطلق به او تفویض شده آشکار میسازد.
بنابراین با در نظر گرفتن این موارد، خدا از نظر کتاب مقدس واقعیتی است بدون جنسیت مشخص و تنها برای تقریب ذهنی از این اشارات استفاده شده.
ما قبلا اینجا در این مورد مطلبی را منتشر کرده ایم
برگرفته از کتاب اسطوره سوفیا