دنیا را زیبا دیدن
در بین مهم ترین آثار تاریخ فلسفه اروپایی، «رساله منطقی- فلسفیِ» ویتگنشتاین که فلسفه متقدم وی را در خود جای داده است، بیتردید در ظاهر یکی از عجیب ترینها به حساب میآید. ایجاز وی، سبک گفتاری قصار گونه و بیعیب و نقص وی و به ویژه سیستم شماره گذاری غیر معمول ویتگنشتاین، آشکار میسازند که با اثری منحصر به فرد و بسیار نامتعارف سر و کار داریم که برای آن در تاریخ فلسفه اروپایی به ندرت الگویی وجود دارد.
این کتاب از هفت قضیه اصلی تشکیل شده که به ترتیب از یک تا هفت شمارگذاری شده اند. قضیه اول این کتاب با عنوان «جهان کل آن چیزی است که عبارت از وضع واقع باشد» شناخته میشود و هفتمین قضیه این کتاب عبارت است از «آنچه نمیتوان دربارهاش سخن گفت، باید دربارهاش خاموش ماند».
این هفت قضیه به کمک تعداد و گاهی مجموعهای از قضایا و گزارهها در یک پاراگراف کوتاه توضیح داده میشوند، در حالی که شماره گذاری آنها برای نمونه توالی 2، 2.01، 2.011، 2.012، 2.0121 و غیره میبایست «وزن منطقی قضایا» و یا به عبارت دیگر «تأکید مورد نظر ویتگنشتاین بر روی آنها» را مشخص نمایند. حال این پرسش مطرح میشود که این سیستم شماره گذاری چگونه قابل فهم است و آیا اینکه ویتگنشتاین خود به صورت مداوم از چنین سیستمی استفاده میکرده است. چون برای نمونه به قضیهای که در آن بر طبق اظهار نظر خود ویتگنشتاین «مبنای فکری» وی را بیان میکند، بواسطه شماره 4.0312 به نسبت تأکید بسیار کمی تعلق میگیرد که تا حدودی عجیب به نظر میرسد.
همچنین در مورد موضوعات و مسائل فلسفی مورد بحث، «رساله منطقی- فلسفی» اثری غیر عادی تلقی میشود. «این کتاب مسائل فلسفی را بررسی میکند و نشان میدهد که مطرح کردن پرسش در مورد این مسائل مبتنی بر سوء تفاهم منطق زبان ما است» (LPA Vorwort). علاوه بر این پی به ماهیتِ منطق زبان برده میشود و یک فلسفه زبان به وجود میآید که «نظریه تصویر جمله» را در کانون خود دارد. در تفسیرهای قضایای پنج و شش، همچنین این پرسش که «تا چه حد نفسگرایی یک حقیقت است» (LPA 5.602)، مورد بحث قرار میگیرد.
مسائل مربوط به فلسفه علم نیز در همین قضایا مطرح میشوند، همچنین وحدتِ بین «فلسفه اخلاق و زیبایی شناسی» نیز بشارت داده میشود و در نهایت مقرر میگردد که به طور قطع موضوع «وصف ناپذیر» نیز وجود دارد: «موضوعی که عرفانی است». همه این موارد تنها در چند صفحه و به روشی بیان شده که نشان دهنده اعتقاد نویسنده مبنی بر این است که: «حقیقت اندیشههای ابلاغ شده، تعرض ناپذیر و قطعی است».
یافتن راهی برای دسترسی به جهان اندیشۀ این اثرِ اعجاب انگیز بیتردید چندان آسان نیست. شاید سادهترین راه برای این مسئله، در نظر گرفتن برخی ایدههای مربوط به «منطق نظری» و «فلسفه زبان» به عنوان نقطه شروع باشد، ایدههایی که ویتگنشتاین جوان از راسل و فرگه پذیرا شده بود، ایدههایی که البته همان گونه که اشاره گردید، بر زمین او، متفاوت با زمینهای دیگر رشد پیدا کردند.
ویتگنشتاین جوان به خصوص از گوتلوب فرگه که احترام بسیار ویژهای برای وی قائل بود، آموخت که «زبانهای طبیعی»، همانند زبانهایی که در روزمره با آنها صحبت میشوند، برای فلسفه و منطق در حکم یک منبع نامناسب هستند. «نارسایی و نقص این زبانها هنگامی که بخواهند اندیشه را از اشتباهات مصون نگه دارند، مشخص میشود». چون «زبانهای طبیعی از سوی قوانین منطقی اداره نمیشوند، به گونهای که پیروی از دستور زبان، تنها صحت ظاهری حرکت اندیشه را تضمین میکند».
برای نمونه جملهای نظیر «عدالت سبزتر از ماه است» در زبان عادی و عامی از نظر دستور زبانی، صحیح تدوین شده است، اما هیچ اندیشه واقعی (یا نادرستی) را بیان نمیکند، بلکه تنها حرف بیربط محضی است. فراتر از این، جملات مربوط به زبان روزمره در شکل دستور زبانی خود به طور معمول واقعیت امور یا افکار را آن گونه بیان نمیکنند که بتوان به ساختار منطقی آنها بدون واسطه از شکل جمله پی برد.
ما بیشتر اینجا در این مورد مطلبی را منتشر کرده ایم
برگرفته از کتاب ویتگنشتاین و پیامدها