حدود رواداری بین یک کلیسا و اعضایش هیچ کلیسایی ناچار نیست از روی اصل رواداری - نشر پیله

حدود رواداری بین یک کلیسا و اعضایش

کتاب رساله ای درباره رواداری
Rate this post

حدود رواداری

هیچ کلیسایی ناچار نیست از روی اصل رواداری، کسی را که بعد از هشدارها، سرکشانه به زیرپا گذاشتن قوانین آن کلیسا ادامه می‌دهد، به‌عنوان عضو خود نگه دارد. قوانین، یک جامعه را پابرجا نگه می‌دارد و اگر اعضای جامعه بتوانند با مصونیت آن قوانین را زیر پا بگذارند، جامعه فرو می‌ریزد. با این حال باید در نظر داشت که آنچه در فرایند تکفیر گفته و انجام می‌شود، نباید شامل چیزی باشد که به شخص مورد نظر، آسیب جسمانی یا مالی بزند.

زیرا تمام قدرت مدنی (تکرار می‌کنم) فقط متعلق به حاکم است و هیچ شهروندی – مگر از روی دفاع شخصی – هرگز نباید از قدرت و زور استفاده کند. تکفیر نباید و نمی‌تواند شخص مرتد را از هیچ‌یک از حقوق مدنی‌ای که پیش از تکفیر شدن داشت محروم کند. همه‌ی آن امور مربوط به حاکم مدنی و تحت حمایت اوست.

حدود رواداری بین اشخاص

هیچ‌کس به هیچ‌وجه حق ندارد با این بهانه که پیرو فلان مذهب یا کلیسا است، به حقوق و منافع مدنی شخص دیگری که به کلیسای دیگری تعلق دارد، تعرض کند. تمام حقوق مدنی و انسانی یک شخص باید به نحو غیرقابل تعرضی محفوظ باشد و این امور به دین و مذهب هیچ ربطی ندارد.

شخص چه مسیحی باشد، چه کافر، باید در مقابل خشونت و آسیب در امان نگه داشته شود. چه بسا باید فراتر رفت و اجرای عدالت را با احسان و خیرخواهی تکمیل کرد. انجیل به این کار فرمان می‌دهد، عقل بر آن تاکید می‌کند و همبستگی طبیعی‌ بین انسان‌ها نیز این را ترجیح می‌دهد. اگر کسی از راه راست دور شود نگون‌بختی او است، نه نگون‌بختی تو! و باور تو به اینکه او در حیات اخروی‌اش بدبخت خواهد بود توجیه نمی‌کند که تو در زندگی کنونی‌اش به او رنج و دشواری تحمیل کنی.

حدود رواداری بین کلیسا و کلیسا

آنچه درباره‌ی رواداری بین اشخاصی که مذاهب متفاوت دارند گفتم، در مورد کلیساها نیز صادق است. رابطه آن‌ها با یکدیگر باید تقریباً به همان شکل روابط اشخاص با یکدیگر باشد. و هیچ‌یک از کلیساها، حتی آن کلیسایی که حاکم مدنی به آن تعلق دارد هیچ‌گونه اجازه دخالت در امور کلیسای دیگری را ندارد. حاکم مدنی نمی‌تواند به هیچ کلیسایی اختیارات جدیدی تفویض کند، همان‌طور که هیچ کلیسایی نمی‌تواند به حاکم مدنی اختیارات بیشتری تفویض کند. یک کلیسا به‌مثابه یک جامعه داوطلبانه و آزاد بنیان‌گذاری می‌شود و اینکه یک حاکم مدنی به آن ملحق یا از آن جدا شود، در (الف) آزادی کلیسا و (ب) داوطلبانه بودن عضویت در آن، تغییری ایجاد نمی‌کند.

ملحق شدن حاکم به یک کلیسا، به آن اختیار استفاده از شمشیر را نمی‌دهد و جدا شدن حاکم از یک کلیسا، آن را از حق رهنمود دادن و تکفیر کردن محروم نمی‌کند. این وضعیتِ اساسی و غیرقابل تغییر هر جامعه خودجوشی است. چنین جامعه‌ای این قدرت را دارد که هر عضوی که قوانینش را بشکند اخراج کند ولی با جذب اعضای جدید صلاحیت پیدا نمی‌کند در امور افرادی که به آن تعلق ندارند نیز دخالت کند. پس باید بین کلیساها، مثل اشخاص، بدون هیچ ادعایی حاکی از برتری یا حق دخالت و وضع قانون برای دیگری، رابطه برابری و دوستی وجود داشته باشد.

شاید ذکر یک مثال بتواند به روشن کردن این نکته کمک کند. فرض بگیرید که شهر قسطنطنیه (استانبول امروزی) دو کلیسا دارد، یکی کلیسای کالونیست‌ها و دیگری کلیسای آرمینیوسی‌ها. آیا می‌شود گفت یکی از این کلیساها حق مصادره اموال اعضای کلیسای دیگر را دارد (همان‌طور که می‌بینیم در بعضی جاها چنین اتفاقی رخ می‌دهد) یا فقط به این خاطر که آموزه‌ها و مناسک آن‌ها متفاوت است، حق دارد آن‌ها را تبعید یا اعدام کند؟ درحالی که ترک‌ها به تماشا می‌ایستند و به اینکه چقدر مسیحیان بی‌رحمانه در حق یکدیگر ظلم می‌کنند، می‌خندند.

اگر یکی از کلیساها چنین اختیاری دارد تا با مسیحیان کلیسایی دیگر، این‌گونه بدرفتاری کند، کدام‌یک از این دو کلیسا است؟ و چرا؟ شکی نیست که کسی جواب خواهد داد: «کلیسای حقانی است که باید بر کلیسای کفرآمیز و گمراه، برتری و سلطه داشته باشد».

چنین سخنی مثل این است که زبانی پر آب و تاب به کار ببریم اما هیچ نگوییم، هر کلیسایی برای اهالی خودش برحق و برای دیگران گمراه و کفرآمیز است، چون عضو هر کلیسا معتقد است که باورهای خودش راستین هستند و باورهای دیگر را به‌مثابه امور خطا محکوم می‌کند. پس مناقشه بین این کلیساها بر سر حقانیت آموزه‌ها و صحت مناسک‌شان یک رویارویی برابر است و هیچ فردی نمی‌تواند در مقام قاضی بین آن‌ها داوری کند و با حکم خود به این مناقشه پایان دهد.

این داوری تنها برای برترین قاضی تمام بشریت ممکن است، کسی که حق مجازات آن‌هایی که گمراه شده‌اند فقط به او تعلق دارد. تا آن زمان، امید است که هر دو طرف دعوا واقف شوند که با اعمال زشت خود، علاوه بر غرور، ظلم را به کارنامه گناهان خود افزوده‌اند زیرا با عجله و بدون فکر به خودشان حق داده‌اند تا با بندگانی که باید به سرور دیگری پاسخ‌گو باشند، بدرفتاری کنند.

ما قبلا اینجا در این مورد مطلبی را منتشر کرده ایم

برگرفته از کتاب رساله ای درباره رواداری

108000تومان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *