سوسیالیست مشهور، لئون تروتسکی، پیشبینی میکند که هنگامی که سوسیالیسم تقسیم کار را نابود سازد: «انسان بهطور غیرقابل مقایسهای قویتر، عاقلتر و خوبتر میشود.
سوسیالیسم
بدن او هماهنگتر، حرکاتش موزونتر، صدایش گوشنوازتر… میانگین بشری به سطح ارسطو، گوته و مارکس ارتقا مییابد.» تنها یک بچه (یا بزرگسالی با ذهنیت بچگانه) میتواند چنین چیزی را باور کند.
مهمترین عاملی که نگرش سوسیالیستی را تقویت میکند – در واقع، عاملی که فرد را بهعنوان سوسیالیست تعریف میکند – حسادت میباشد، که یکی از هفت گناه کبیره است.
لودویگ فون میزس در کتاب خود، ذهنیت ضدسرمایهداری، چند دلیل حسادت وسواسگونۀ سوسیالیستها را فهرستبندی میکند.
نخستین دلیل، نپذیرفتن این واقعیت است که کسانی که در جامعۀ سرمایهداری ثروت میاندوزند، این کار را به سادگی با جلب رضایت تعداد زیادی از هموطنان خود به خرید محصولات یا خدماتی که میفروشند، انجام میدهند.
میزس مینویسد که از نظر درآمدزایی «ستارۀ فیلم از فیلسوف پیشی میگیرد». این امر اغلب در ذهن «فیلسوف» حسادت و نفرت همیشگی نسبت به سرمایهداری و سرمایهدارها ایجاد میکند.
بسیاری از افراد اصرار دارند که آنها را بهجای «رأیهایی» که هموطنانشان با پولهای خود پرداخت میکنند، بر اساس یک نوع معیار مطلق (که البته دولت آن را مشخص میکند) قضاوت کنند. در نتیجه، آنها به خاطر اینکه افراد موفقتری در میانشان حضور دارند، ناامید و حسود میشوند.
میزس مینویسد، آنهایی که به موفقیت کمتری رسیدهاند (به علاوۀ تنبلها و نالایقها) اغلب «نفرت و دشمنی خود را نسبت به تمام کسانی که آنها را از دور خارج کردهاند» ابراز میکنند. عوامفریبان سیاسی به نام برابریخواهی و با وعدۀ خدمات رایگان (مراقبتهای درمانی رایگان، تحصیلات رایگان و هرچیز رایگان دیگر) از این افراد سوء استفاده میکنند.
در این زمینه: فاشیسم به مثابه شکلی از سوسیالیسم
برگرفته از کتاب: مشکل سوسیالیسم