حکومت خوب شرط اساسی هر «فرایند توسعه موفقیتآمیز» است، من استدلال میکنم که اشتغال خاطر کنونی به حکومت خوب سادهلوحانه و سادهانگارانه است. اشتغال خاطر مزبور بخشی از یک توهم تکنیکمحورانه است که بر این باور استوار است که همواره «گرهای» تکنیکی، اداری یا مدیریتی در معضلات عادی جوامع انسانی و سازمانها وجود دارد، و نیز بر این اعتقاد است که اگر این نکته در حوزه توسعه مورد توجه قرار گیرد.
حکمرانی و توسعه
گره مزبور اساساً به عنوان یک موضوع اقتصادی مشخص خواهد شد. همانگونه که یک وکیل حرفهای و قدیمی در بانک جهانی خاطرنشان کرده، «اعتبار و قدرت بانک به طور سنتی وابسته به موقعیتاش به عنوان یک «تکنوکراسی نمونه» در ارتباط با کارایی اقتصادی است».
این امر به خصوص در رویکرد بانک جهانی به حکومت مشهود است، که آن را تقریباً چنانکه گویی یک قدرت اجرایی مستقل میباشد، جدا از جهان متلاطم نیروهای اجتماعی، سیاست و ساختار و هدف دولت معرفی کرد. در جائی که حکمرانی خوب به عنوان بخشی از یک مفهوم وسیعتر حکومت «دمکراتیک» معرفی میشود (آنچنان که حکومتهای مهم غربی چنیناند) برخی از مسائل با هم خلط میشود.
اول آنکه اگرچه دمکراتیک بودن حکومت ممکن است امری کارساز باشد امّا به سختی میتوان اثبات کرد که سیاست دمکراتیک شرط لازم یا کافی برای حکومت خوب است. دوم آنکه حتی اگر دمکراسی واجد چنین جایگاهی باشد، آیا شرایط کافی برای تداوم دمکراسی، برای تثبیت شدن آن و از اینرو برای حمایت و تشویق عملکردهای حکومت خوب در کشورهای در حال توسعه وجود دارد.
در برابر این رهیافت من باید استدلال نمایم آنچنان که به طور معمول فهمیده میشود، یک قدرت عمومی کارآ برای ایجاد و مدیریت توسعه نتیجهی بدیهی حکمرانی خوب نیست، بلکه نتیجه نوعی سیاست و دولت است که میتواند به تنهایی آن را ایجاد، حفظ و محافظت نماید.
آنگونه که در بخش بعدی استدلال میکنم، وجود یک گونه خاص دولت، «دولت توسعهگرا» (خواه دمکراتیک یا غیردمکراتیک) بوده است که علت موفقیّتآمیزترین سوابق توسعه اقتصادی در جهان سوم در خلال سی سال گذشته قرن بیستم که عموماً با سطوح نسبتاً پایین نابرابری همراه بوده را توضیح داده است.
اگرچه از نقطه نظر لیبرالی یا سوسیالیستی ممکن است بسیاری از این دولتها نامطلوب باشند، امّا آنها در بالا بردن رفاه مادی اکثریت شهروندانشان طی یک نسل و در نتیجه تا حد ایجاد سیاست پایدار دمکراتیک بسیار مؤثر بودهاند. به طور خلاصه، ساختار و خصلت دولت که به لحاظ سیاسی درک میشود و نه صرفاً تشدید «نهادسازی» است که ظرفیت حکمرانی خوب را معین میکند.
در این زمینه: توسعه به مثابه نوسازی
برگرفته از کتاب دولت های توسعه گرا