ساموآ
یک دهکدهی ساموآیی از سی تا چهل خانه تشکیل میشود که رئیس هریک از این خانهها ماتای نام دارد. هرکدام از این رؤسا مناصبی چون رئیس یا سخنگوی رئیس یا معاون و نماینده او را عهدهدار هستند. در الگوی رسمی دهکده، هر ماتای جایگاه مخصوصی دارد و نماینده و مسئولِ تمام اعضای خانه خود است.
این مسئولیت شامل تمام اشخاصی است که برای هر مدتی هرچقدر هم کوتاه، تحت ریاست و قیومیت همان ماتای در خانهی او زندگی میکنند. ساختار خانوادهی آنها از شکل خانواده (بیولوژیکی) خونی کمجمعیت که تنها متشکل از پدر مادر و فرزندان است، تا خانهای با پانزده تا بیست عضو متشکل از تمامی افرادی که به نحوی با خود ماتای یا همسر او وابستگی خونی دارند یا به واسطهی ازدواج و فرزندخواندگی با آنها زندگی میکنند، متفاوت است. فرزندخواندهها معمولاً و نه ضرورتاً عضوی از اقوام دور هستند.
مردان و زنان بیوه، خصوصاً اگر بچه نداشته باشند، معمولاً به سمت اقوام خونی خود بازمیگردند، اما زوجهایی که ازدواج میکنند، معمولاً در کنار اقوام یکی از دو نفرشان زندگی خواهند کرد. چنین اقامتگاههایی لزوماً نزدیک به هم نیست و ممکن است در قالب سه یا چهار خانه در کل دهکده پراکنده شده باشند.
کسی که برای همیشه در یک دهکدهی دیگر زندگی میکند، به عنوان عضوی از خانه شناخته نمیشود. از نظر اقتصادی خانه یک واحد اقتصادی محسوب میشود و در آن تمام فعالیتهای کشاورزی زیرنظر ماتای انجام میشود و در عوض آن ماتای نیز برای آنها غذا و سایر مایحتاج را فراهم میکند.
در داخل خانه، سن و سال در مقایسه با نسبت خانوادگی برای اعمال قدرت ارجحیت دارد. اما ماتای بر تمامی افراد تحت حمایت خود و حتی پدر ومادرش نفوذ دارد و عملاً و ظاهراً تمام مسئولیت و اختیار آنها با اوست. البته این نوع کنترل بسته به شخصیت افراد متفاوت است و اغلب با رفتار محترمانه و نوعی تأیید شخصیتی سازمان یافته برای او اعمال میشود.
وقتی نوزاد جدیدی به دنیا میآید، توجه همگان رابه خود جلب میکند و تا زمانیکه تبدیل به یک جوان نشده است، موقعیت کسی را تهدید نمیکند. اما در اکثر خانهها موقعیت جوانترین فرد معمولاً موقتیترینشان است. خواهرزادهها و برادرزادهها، پسرخالهها و دخترخالهها همگی برای پررنگ شدن جایگاه خانه به دنیا میآیند و یک دختر در سن بلوغ به همان اندازه که مافوق برای دستور گرفتن، بالادست خود میبیند، همان اندازه هم با کوچکترهایی در ارتباط است که باید به آنها دستور داده، هدایتشان کند.
در نتیجهی افزایش تأثیرگذاری و اعتماد به نفس که در خانوادهای با سازماندهی متفاوت میتواند منجر بههمریختگی و آشفتگی او شود، در اینجا فرصتی بسیار مناسب برای بروز و پرورش قدرت فرماندهی و کنترل در اختیار او قرار میدهد. این جایگاه برای او حفظ میشود و فقط بعد از ازدواج، آن هم در برخی موارد نادر، ممکن است در مقابله با بچههای خودش تغییر کند. اما دخترهایی که تا اواسط دههی سوم زندگیشان مجرد ماندهاند، بسیار کمدغدغهتر و کممسئولیتتر از خواهرانشان هستند. این تمایل به طبقهبندی بر مبنای سن به جای وضعیت تأهل، در بیرون از خانه و با دستهبندی همسران مردان بدون عنوان در کنار تمام دختران مجردِ بالاتر از سن بلوغ در یک چارچوب تشریفاتی در دهکده نشئت میگیرد.
بستگان خارج از خانه و ساکن در خانههای دیگر هم در زندگی بچهها مؤثرند. هر خویشاوند بزرگتر حق درخواست خدمات متفاوت از کوچکترها را دارد؛ حقی که میتواند به شکل انتقاد از رویکردهای بچه یا حتی مداخله در فعالیتهایشان هم باشد. پس اگر یک دختر بخواهد به سمت ساحل رفته، استحمام کند، حتماً باید منتظر یکی از اقوام بماند تا شاید به بهانهی آوردن (حمل) نوزاد او یا وسایلی برای شستشو در آب یا آوردن بوتههای نارگیل برای خشک کردن لباس همراه او برود. زندگی روزمرهی آنها شدیداً با چنین خدماتی گره خورده؛ به طوریکه حتی یک ساعت آزادی عمل برای این بچهها تقریباً غیرممکن است.
این نوع روابط خویشاوندی دور اما وابسته، در جای خود مزایایی هم دارد که در آن بچهی سه ساله میتواند به راحتی به پرسه زدن و گشت و گذار بپردازد و خطری او را تهدید نکند، از داشتن غذا و نوشیدنی مطمئن باشد، برای خوابش روانداز داشته، دست مهربانی باشد که اشکهایش را پاک کند و زخمهایش را ببندد. در هنگام شب، اگر بچهای گم شده باشد، توسط اقوام، نفر به نفر پیدا میشود و دست به دست به مادرش میرسد.
ما بیشتر اینجا در این مورد مطلبی را منتشر کرده ایم
برگرفته از کتاب بلوغ در ساموآ