خدا را شکر به خاطر اسکاندیناوی مدل اسکاندیناویایی برای جناح چپ آمریکا حیاتی است - نشر پیله

خدا را شکر به خاطر اسکاندیناوی

کتاب آمریکا تحت لوای سوسیالیسم
Rate this post

اسکاندیناوی

مدل اسکاندیناویایی برای جناح چپ آمریکا حیاتی است، زیرا نروژ، دانمارک و سوئد ظاهراً مکان‌های زیبایی برای زندگی هستند و ایلسند و فنلاند، اگر زمستان طاقت‌فرسا را تحمل کنید! سوسیالیسم شوالیه ظاهراً نشان می‌دهد سوسیالیسم دست‌کم در جایی تأثیر داشت. رویارویی با منظره دلگیر رژیم‌های سوسیالیستی شکست‌خورده گذشته و حال برای سوسیالیست‌های آمریکا دلگرم‌کننده است. اوضاع کوبا خراب است، زیمبابوه یک مصیبت بوده و کره شمالی از آن بدتر است.

ونزوئلا را نمی‌توان نجات داد، پس خدا را شکر به خاطر اسکاندیناوی!

به هر حال،‌ از دیدگاه جناح چپ، اگر حداقل یک مدل تأثیرگذار در جایی از دنیا باشد، تصویر کلی از سوسیالیسم پایدار را بازیابی می‌کند. اگر سوسیالیسم آن‌جا موثر است، احتمالاً این‌جا هم همین‌طور است.

«وایکینگ‌ها» دریانوردان اسکاندیناویایی بودند که  به سواحل اروپاحمله کرده واموال مردم را غارت می‌کردند.

«لیف اریکسون» کاوشگر اسکاندیناویایی حدود 500 سال قبل از «کریستف کلمب» از سواحل آمریکا بازدید کرد. اما هیچ تأثیری برایش نداشت. اکنون اسکاندیناویایی‌ها شانس دیگری برای ایفای نقش خود دارند. نه از طریق حمله به کشتی‌ها، بلکه توسط بازسازی جامعه براساس دستورالعمل اسکاندیناویایی این کار را بکنند. محافظه کاران، اهمیت مدل اسکاندیناویایی راکه در جناح چپ آمریکا مدروز شده است، به مسخره گرفته‌اند. جفری دورفمان ستونی در فوربس نوشت: «متأسفم برنی، کشورهای نوردیک سوسیالیست نیستند.»

جان استاسل در مقاله‌ای در ریزن نوشت: «سوئد سوسیالیست نیست.» ملت‌های نوردیک، بازار آزاد بیش‌تری نسبت به آمریکا دارند. لارس لوکه راسموسن در سال 2016 گفت: «می‌دانم مردم ایالات متحده مدل کشورهای نوردیک را به بعضی از اشکال سوسیالیسم پیوند می‌زنند. اما چیزی را باید خاطرنشان کنم. دانمارک از اقتصادی که سوسیالیسم طراحی کرده خیلی دور است. دانمارک یک اقتصاد بازار است.»

درست است. حتی اگر شما به آن فکر کنید، تکذیب محافظه‌کارانه، شایسته نیست. در هر صورت، جناح چپ به راحتی پاسخ می‌دهد: «درست، اگر فکر می‌کنید کشورهای اسکاندیناویایی سوسیالیست نیستند، باید با آمریکا موافق باشید. اگر سوسیالیسم شوالیه سرمایه‌داری واقعی است، بیایید از آن تقلید کنیم. بیایید پنجاه تا هفتاد درصد نرخ مالیات بر درآمد حاشیه‌ای داشته باشیم. بیایید یک مالیات بر ارزش افزوده روی کالاهای مصرفی داشته باشیم. بیایید در آمریکا تمام شایستگی‌های کشورهای نوردیک را داشته باشیم، مثلاً خدمات درمان رایگان، آموزش رایگان، سیاست‌های تغییر اقلیم بلندپروازانه و بقیه موارد که شامل می‌شود. این‌که شما را با برنامه سرمایه‌داری کشورهای نوردیک ببینیم، عالی می‌شود.»

مت برونیگ استدلال غلط از تکذیب جناح راست ارائه می‌کند: «آن‌ها از طرفی ادعا می‌کنند که کشورهای نوردیک خیلی سوسیالیست نیستند. آن‌ها سرمایه‌گرا هستند، با این‌که محافظه‌کاران در مورد نظم سخاوتمندانه دولت رفاه نوردیک اطلاع دارند، ولی تأکید می‌کنند که حاصل و نتیجه عملکرد آن‌ها بسیار بد است.»

برونیگ نتیجه منطقی می‌گیرد که سرمایه‌داری نوردیک نتایج بدی حاصل می‌کند. این موضوع لزوم اصلاح دوباره موضع محافظه‌کاری را ثابت می‌کند.

بحث من متفاوت است. وجود سوسیالیسم نوردیک و تأثیر آن را انکار نمی‌کنم، ولی این‌که وارد این کشور شود، نمی‌توانم بپذیرم. ما نمی‌توانیم سوسیالیسم اسکاندیناویایی داشته باشیم چون شرایط آن فراهم نیست. نوع جامعه ما اجازه نمی‌دهد.

اگر ما بتوانیم مدل اسکاندیناویایی را این‌جا مستقر کنیم، نتیجه آن برای جناح چپ آمریکا مثل یک کابوس شبانه خواهد بود. چون جناح چپ آن را نمی‌خواهد.راستش را بخواهید، برای آمریکا هیچ مدل اسکاندیناویایی باقی نمی‌ماند. اعتقاد جناح چپ به سوسیالیسم اسکاندیناویایی یک دروغ است.

چرا چنین فکر می‌کنم؟ سوسیالیسم اسکاندیناویایی سوسیالیسم یکپارچه‌سازی بوده و بسیار متفاوت از سوسیالیسم دسته‌بندی موردنظر جناح چپ آمریکا است. سوسیالیسم یکپارچه‌سازی، سوسیالیسم قبیله‌ای بوده وخصوصیات متمایز آن اتحاد و انسجام قبیله‌ای می‌باشد.

نکته مهم، جمع‌آوری جامعه در یک واحد است. شعار سوسیالیسم یکپارچه‌سازی این است: ما یک ملت هستیم و با هم هستیم. بار مسئولیت زندگی و منافع شکوفایی و رونق جامعه باید بین همگان تقسیم شود.

در دوران وایکینگها اتحاد اسکاندیناویایی، حاصل تلاش آن‌ها برای زنده ماندن در شرایط دشوار اقلیمی بود. قبایل وایکینگ از طریق دریانوردی، دیگر ساحل‌نشینان را غارت و آن را بین خودشان تقسیم می‌کردند.

وایکینگ‌ها فرمانده و جنگجو داشتند. با حفظ اتحاد قبیله، فاصله فرمانده و جنگجو کم بود. امروزه آب و هوا طاقت‌فرسا نیست اما مایحتاج زندگی از راه‌های صلح‌آمیز به‌دست می‌آید. حتی فرهنگ نوردیک آن حس انسجام قبیله‌ای را حفظ کرده و آن‌ها را قادر می‌کند که ثروت را به طور مساوی تقسیم کنند و به خود افتخار کنند که به مردم خود کمک می‌کنیم.

گرت تینگگارد سوندسن کارشناس علوم سیاسی در دانشگاه آرهوس دانمارک می‌نویسد: «دولت رفاه کشورهای نوردیک بر مبنای اعتماد عمل می‌کند. شما مجبور هستید به مردم اعتماد کنید تا کار کنند و مالیات بپردازند، وقتی که قادر به انجام این کار هستند. شرط دوم اینکه شما باید به سیاستمداران هم اعتماد داشته باشید.»

وقتی مجبور نیستی کار کنی؟ به سیاستمداران اعتماد کنی؟ چقدر روان‌شناسی نوردیک از آمریکا فاصله دارد. منظورم این نیست که رویکرد کشورهای نوردیک  اصول تأسیس آمریکا را زیر پا می‌گذارد و ریشه غرور سوسیالیست‌های آمریکا را هم می‌خشکاند. ریشه غرور یعنی آمریکا یک قبیله تنها نیست.

ما قبلا اینجا در این مورد مطلبی را منتشر کرده ایم

برگرفته از کتاب آمریکا تحت لوای سوسیالیسم

133000تومان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *