دنیای واقعی یا مدینه فاضله ماركس گرچه مدینه فاضله را به سخره می گرفت، - نشر پیله

دنیای واقعی یا مدینه فاضله

کتاب تاثیر علم بر جامعه
Rate this post

مدینه فاضله

ساختار مدینه فاضله با مامن دانستن آن برای آنهایی تحقیر شد که نمی توانستند با دنیای واقعی روبرو شوند. اما در زمان ما، تحولات اجتماعی بسیار سریع بوده و تا حد زیادی از آرمان های مدینه فاضله الهام گرفته اند که لازم است  بیش از آنچه که در گذشته مورد توجه قرار گرفته بود به خردمندانه یا احمقانه بودن آرمانهای غالب پرداخته شود.

ماركس گرچه مدینه فاضله را به سخره می گرفت، اما خود و شاگردش لنین یكی از افراد مدینه فاضله بودند. لنین حقیقتاً تقریباً از این امتیاز ویژه برخوردار بود که ساختار اتوپیای او در کشوری بزرگ و قدرتمند؛ نزدیکترین رویکرد را به افلاطون داشت.

من فکر می کنم که چنین نتیجه ای عمدتاًبه دلیل خطاهای فکری از طرف مارکس و لنین رضایت بخش نیست، خطاهایی همچنان روشنفکرانه که منشا عاطفی در شخصیت دیکتاتوری این دو مرد دارند. دموکرات های غربی حتی توسط بسیاری از دوستانشان مرتباً متهم می شوند زیرا هیچ الهام بخشی و آموزه منسجمی برای  مقابله با کمونیسم ندارند.

فکر می کنم این چالش باید برطرف شود. بنابراین، به شکلی کمتر بحث برانگیز، مفهوم جامعه خوبی را به تصویر می کشم که باید به دست سوسیالیسم دموکراتیک هدایت شود.

در جامعه ای خوب، انسان باید (1) مفید باشد، (2) تا آنجا که ممکن است از امنیت در برابر بدبختی وصف ناپذیر برخوردار باشد، (3) فرصت ابتکار عمل به طریقی داشته باشد که به دیگران آسیب نرسانند.

هیچ یک از این سه مورد مطلق نیستند.

فردی مجنون نمی تواند مفید باشد، اما نباید در این مورد مجازات شود. در طول جنگ ، بدبختی های اجتناب ناپذیر ناحق است. در زمان فاجعه های عظیم عمومی، حتی بزرگترین هنرمند ممکن است مجبور شود دست از کار خودش بکشد تا بتواند با آتش سوزی یا سیل یا آفات مبارزه کند. سه مورد ضروری ما بخشنامه های کلی و نه ضروریات مطلق هستند.

 (1) وقتی می گویم که انسان باید “مفید” باشد، من در مورد او در رابطه با جامعه فکر می کنم و قضاوت  جامعه را در مورد آنچه مفید است قبول  خواهیم کرد. اگر فرد شاعری بزرگ یا مبلغ ادونتیست‌ روز هفتم باشد، شخصاً ممکن است فکر کند که مفیدترین کاری که می تواند انجام دهد نوشتن آیاتی یا موعظه است که باید روز شنبه رعایت شود. اما اگر جامعه با او نباشد، باید راهی برای تامین معاش خود بیابد که  به طور کلی بتواند مفید بودن آن را تصدیق نماید و در اوقات فراغت فعالیت هایش  را به عنوان شاعر یا مبلغ محدود نکند.

 (2) امنیت یکی از اهداف اصلی قانونگذاری اجتماعی انگلیس از روزهای بسیار خوب لوید جورج تاکنون بوده است. بیکاران ، بیماران  و سالخوردگان مستحق مجازات نیستند و نباید رنجهای قابل اجتناب را تحمل نمایند. جامعه حق دارد کار دقیق از کسانی بخواهد که قادر به کار هستند، اما وظیفه دارد از همه کسانی که مایل به کار هستند ، خواه توانمند یا ناتوان در این کشور پشتیبانی کنند. امنیت جنبه های قانونی نیز دارد: فرد نباید در معرض دستگیری خودسرانه یا مصادره اموال بدون حکم قضایی یا قانونی باشد.

(3) فرصت ابتکار عمل دشوارتر است اما از اهمیت کمتری برخوردار نیست. سودمندی و امنیت پایه و اساس مورد نظر برای سوسیالیسم را تشکیل می دهند، اما بدون فرصت برای ابتکار عمل یک جامعه سوسیالیستی ممکن است شایستگی کمی داشته باشد. جمهوری افلاطون و  مدینه فاضله که  هر دو  اثری سوسیالیستی هستند را مطالعه نمایید و جامعه خود را تصور کنید که توسط هریک از آنها به تصویر کشیده شده است. خواهید دید که دلزدگی شما را به سمت خودکشی یا شورش سوق می دهد. انسانی که هرگز در امنیت نبوده، ممکن است فکر کند که این امر او را راضی می کند ، اما به کمک قیاس با کوهنوردی، این تنها اردوگاه اصلی است که از آنجا می تواند صعودهای خطرناک شروع شوند. انگیزه برای خطر و ماجراجویی در طبیعت انسانی کاملاً نهفته است و هر جامعه ای که آن را نادیده بگیرد، برای طولانی مدت نمی تواند پایدار باشد.

یک جامعه علمی دموکراتیک با ارائه خدمات و امنیت، مانع ابتکار عمل شخصی در دنیای کمتر کنترل شدهمی گردد. هشتاد سال پیش از این، وندربیلت و جی گولد هر دو ادعای مالکیت راه آهن اری را داشتند. هرکدام چاپخانه هایی برای اثبات سهم شان و قاضی های فاسد آماده برای گرفتن هر تصمیمی قانونی که از آنها می خواستند و کنترل فیزیکی بخشی از ترن های روی خط آهن را داشتند.

در روزی معین، هر کدام از آنها قطاری را از یک سر خط آهن فرستادند که پراز قاتلان حرفه ای بودند،  آن دو قطار در وسط خط آهن به هم رسیدند و  آنها برای شش ساعت با هم نزاع پرداختند. بدیهی است که این برای  وندربیلت و جی گولد، قاتلان حرفه ای  و بنابراین تمام ملت آمریكا لذت بخش بود، به جز كسانی كه می خواستند از راه آهن اری استفاده كنند.

و برای من هم جالب بود وقتی در مورد آن مطالعه می کردم. با این وجود تصور می شد که این ماجرا رسوایی باشد. این روزها انگیزه چنین دلخوشی ها باید در ساخت بمب های هیدروژن برآورده شوند که مضر تر بوده  و از نظر عاطفی نیز کمتر رضایت بخش می باشند. اگر دنیا همیشه در صلح باشد، باید راه های ترکیب صلح را با ماجراهای احتمالی پیدا کنیم که مخرب نیستند.

این راه حل ها فرصت هایی برای رقابت فراهم می کنند كه با خشونت انجام نمی شوند و این یکی از شایستگی های دموکراسی است. اگر از سوسیالیسم یا سرمایه داری متنفر هستید، نیازی به ترور آقای اتل یا چرچیل نیست.  شما می توانید سخنرانی انتخاباتی کنید یا اگر این کار شما را راضی نمی کند ، خودتان برای پارلمان نامزد شوید. تا زمانی که آزادی های لیبرال قدیمی زنده باقی می مانند، می توانید برای هر کاری که انگیزه دارید، دست به دامن تبلیغات شوید.

چنین فعالیتهایی برای برآورده کردن غرایز مبارزاتی افراد کافی هستند. انگیزه های خلاقانه ای کسانی مانند هنرمندان و نویسندگان که مبارزه کننده  نیستند، نمی توانند از این طریق راضی شوند و تنها برای آنها در وضعیت سوسیالیستی یک راه حل باقی می ماند که آزادی برای انجام هر کاری در اوقات فراغت شان می باشد.

این تنها راه حل می باشد، زیرا چنین فعالیتهایی بعضی اوقات بسیار با ارزش هستند، اما جامعه هیچ قضاوتی در این مورد ندارد که آیا اثر هنرمند یا نویسنده بی ارزش می باشد یا  نبوغ ماندگار او را نمایش می دهد. بنابراین، چنین فعالیتهایی نباید سیستماتیک یا کنترل شده باشند.

بخشی از زندگی یا شاید مهمترین بخش آن، باید به دست عمل خود به خود انگیزه های فردی  واگذار شود، زیرا درجایی که همه چیز بر اساس سیستم باشد، مرگ روحی و معنوی وجود خواهد داشت.

ما قبلا اینجا در این مورد مطلبی را منتشر کرده ایم

برگرفته از کتاب تاثیر علم بر جامعه

207000تومان
253000تومان
122000تومان
263000تومان

جامعه شناسی

وانوسازی

165500تومان
65500تومان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *