برای خارجیها، پکن در هنگامه پیش از هجدهمین کنگره حزب در سال 2012 در غباری از دسیسه، دردسر و زدوبندهای پشت پرده نهان شده است. درست قبل از کنگره، شی برای تقریباً دو هفته بدون هیچ توضیحی ناپدید شد. همه کارشناسان حوزه چین با وسواس دنبال پیدا کردن چرایی ناپدید شدن او بودند و فرضیهها بود که شکوفا میشد،(ذکر چند مورد)؛ شی در یک جلسه حزبی پرتشنج با صندلی برخورد کرده و دچار کمردرد شده است؛ او میخواسته با ملاقات نکردن با هیلاری کلینتون وزیر امور خارجه وقت آمریکا که در سفر پکن بود پیامی ارسال کند؛ در حین شنا یکی از عضلاتش میگیرد و خانهنشین میشود؛ در معرض یک سوءقصد قرار گرفته بود.
انتخاب شی جین پینگ
حقیقت همچنان یک راز کاملا مکتوم است. پس از یک دوره پرتلاطم، کنگره حزب در 8 نوامبر آغاز شد. یک هفته بعد، هفت عضو کمیته دائمی دفتر سیاسی با آبوتاب معرفی شدند. شی، دبیرکل و رئیسجمهور آینده بود. چیزهای زیادی در مورد اینکه شی چگونه، چرا و با حمایت چه کسی در نهایت به صدر حزب کمونیست چین رسید، وجود دارد که همچنان نامعلوم است، حزبی که از 53 عضو اصلی خود در زمان تأسیس در یک قرن قبل به 85 میلیون عضو تا آن زمان رسیده بود.
کری براون، استاد کینگز کالج لندن، این فرآیند (انتخاب شی) را یک واکنش شیمیایی پیچیده و نامرئی توصیف کرده است که « بیشتر به قلمرو جادو تعلق دارد تا علوم سیاسی.» با این حال، این فرآیند به دور از جادو و درون یک سیستم بسته اتفاق افتاده که افراد خارجی دریافت درستی نسبت به آن ندارند. به طور رسمی، کنگره ملی حزب است که کمیته مرکزی، دفتر سیاسی، کمیته دائمی دفتر سیاسی و دبیرکل را انتخاب میکند. با این حال، در عمل این کار کاملاً فرمالیته رخ میدهد. پیش از فرآیند رسمی، رهبران جدید در مذاکرات پشت پرده میان اعضای فعلی دفتر سیاسی و سران قبلی حزب انتخاب شدهاند.
تئوریهای مختلفی در مورد دلیل انتخاب شی وجود دارد. یکی اینکه شی جینپینگ توسط جیانگ زمین انتخاب شد، همانطور که هوجینتائو توسط دنگ شیائوپینگ انتخاب شد. رهبران نشسته بر مسند نه فقط جانشینان خود، بلکه جانشین جانشین خود را انتخاب میکردند. در زبان چینی به این کار، « قرار ملاقات نسل دوم» میگویند – به عبارت دیگر، «پدربزرگ، نوه را انتخاب میکند.» هدف چنین سیستمی، تا آنجایی که بتواند، برقراری توازن قدرت بین جناحها در درون حزب است تا از این طریق امور را برای تغییر منظم رهبر سامان دهد.
اگر این درست باشد، هو جینتائو، لیکچیانگ را ترجیح میداد، اما جیانگ زمین با نامزد خود، شی جینپینگ، پیروز شد. یک تئوری رقیب این است که دنگ شیائوپینگ هم جیانگ و هم هو را انتخاب کرده بود و انتصاب شی اولین انتخاب واقعیای بوده که الیت حزبی داشتند و میتوانستند بهترین رهبر را منصوب کنند. بدون شک شی نقاط قوت خود را داشت. اول اینکه او شایستگیهای تردیدناپذیری از خود نشان داده بود. نظام سیاسی امروزین کشور، بر سنت چینی شایستهسالاری بنا شده که عمیقاً ریشه در آیین کنفوسیوس و سنت امپراتوری دارد.
در این سنتها مجوز ورود به یک سمت، پس دادن امتحان است. امروزه دپارتمان قدرتمند سازماندهی، کادرهای رده پایین حزبی را در سراسر کشور به دقت زیر نظر میگیرد تا دستاوردهایشان را از سنین پایینتر رصد و ارزیابی کند. هدف، شناسایی رهبران آینده است. شی از جمله کسانی بود که در حین صعود از سلسله مراتب سیاسی با تلاشها و نتایج خود متمایز شد. او استانهایی را به وسعت برخی از بزرگترین کشورهای اروپایی مدیریت کرده و تجربه خوبی در زمینه اصلاحات اداری و اقتصادی به دست آورده بود.
او همچنین در زمینه ارتباط با ارتش تجربیاتی داشت. گزارش تصویریای که در سال 2013 در سراسر چین پخش شد، قدرت شایستهسالارانه شی را به تصویر میکشید. این گزارش ادعا میکند که شی قبل از اینکه دبیرکل شود، 17 پست سیاسی مختلف داشته و در مجموع بر۱۵۰ میلیون نفر در طول 40 سال اعمال قدرت کرده است. در طول این سالها و پیش از اینکه شایسته قرار گرفتن در بالاترین مقام کشور شناخته شود،«شی از میان انواع جریانها و دستهها راه خود را باز کرده است.» چنین مسیری به سمت قله سیاست که شی طی آن تجربه آموخته و نشان داده بود مناسب چه جایگاهی است، با مسیر خیلی از سیاستمداران دیگر در تضاد است. راه رسیدن به قدرت برای سیاستمداران غربی صرفاً یک مسابقه محبوبیت است.
در این زمینه: رهبری و سیاست در چین
برگرفته کتاب چین شی جین پینگ