دولت متزلزل در آفریقا کاربرد تبیینی مفهوم «دولت متزلزل» محدود به هند نبوده است - نشر پیله

دولت متزلزل در آفریقا

کتاب دولت های توسعه گرا
Rate this post

آفریقا

کاربرد تبیینی مفهوم «دولت متزلزل» محدود به هند نبوده است. در حدود پانزده سال بعد از تبیین میردال از وضعیت هند، ارزیابی گوران هایدن (1985) در مورد شکست اقدامات معطوف به توسعه در آفریقا با آوردن مثال‌های عینی هم از آفریقای فرانسه زبان و هم از آفریقای انگلیسی زبان، از جمله سنگال، نیجریه، تانزانیا، مالی و زئیر، بر مجموعه ویژگی‌های مشابهی تمرکز نمود.

در این شرایط، «فرسایش مقررات اساسی سازمانی» به قبایل و گروه‌های فشار وابسته به آن‌ها اجازه داد تا بوروکراسی قدرت یابد و بدین ترتیب «استقلال مدیریتی مقامات سطح بالا کاهش یافت»، در حالی که سیاست‌مداران قادر به «تحریف کردن همه هنجارهای مربوط به جذب نیرو، ترفیع، انقضاء خدمت و هنجارهای مربوط به نظم و ترتیب در خدمات عمومی» بودند.

هایدن توضیحی دقیقاً به موازات گزارش میردال در مورد «دولت متزلزل» در هند را ارائه نمود، زیرا او آن‌چه را که در آفریقا اتفاق می‌افتاد به مثابه یک «الگوی نهادینه‌شده» و نه مواردی جداگانه می‌نگریست. او نتیجه گرفت که:

«سازوکارهای دولت متزلزل، نقطه مقابل نوع سازوکارهای مناسب برای کارآمدی اقتصادی هستند که برای رشد و توسعه ضرورت دارند … «دولت متزلزل» یک پیامد، ناگزیر برای وضعیتی است که در آن واقعاً هیچ طبقه‌ای به طور کافی مسلط و دارای قدرت نیست تا در نتیجه از باز تولید یک نظام کلان اقتصادی معین اطمینان حاصل شود».

به لحاظ نظری، آن‌چه در این‌جا جالب است آن است که نه توضیحات میردال و نه توصیفات هایدن در مورد دولت متزلزل، هیچ‌کدام از ویژگی‌های نسبت داده شده به دولت‌های مدرن در سنت‌های مارکسیستی یا وبری را مورد توجه قرار نمی‌دهند. دولت هند درسی سال اول استقلال‌اش با هیچ‌یک از مدل‌های کلاسیک منطبق نبود.

آشکارا هیچ طبقه سرمایه‌داری مسلط با اصل و منشاء بورژوازی وجود نداشت، چه واقعاً نیاز و تعهد نهرو به سیاست‌های مبتنی بر وفاق، متضمن سازش سلسله‌ای از منافع شهری، حرفه‌ای، بوروکراتیک و روستایی بود؛ و اگرچه هیچ طبقه‌ای غالب نبود، امّا این وضعیت دولت را در حالتی مستقل قرار نمی‌داد، حالتی که در آن قادر باشد تا از خلال آن، اهداف توسعه دمکراتیک، سوسیالیستی و سکولارنهرو را با فشار محقق سازد.

به علاوه، علی‌رغم این واقعیت که خدمات اداری مههم هند عموماً از یک شهرت بالا برخوردار بوده است و آشکارا از سنخ بوروکراسی «پاتریمونیال» نیست، هم‌چنین آشکارا انطباقی با بسیاری از ویژگی‌های ایده‌آل تایپی دولت و بوروکراسی مدرن وبر ندارد. البته در سطوح پایین‌تر، به تدریج در سیاست‌های توأم با فساد گرفتار می‌شود.

حتی در پایان دهه‌ی 1990، شاخص مشخص‌کننده فساد که توسط Transparency International ارائه می‌شود، (1998)، هند را در میان هشتاد و پنج کشورد مورد بررسی، به عنوان یکی از کشورهای دارای بیش‌ترین فساد در جهان، هم‌ردیف با مصر و بلغارستان، در رده‌ی شصت و هفتم جای داد. بسیاری از دولت‌های آفریقایی نیز جایگاهی نسبتاً پایین‌تر را براساس شاخص فساد از آن خود کردند.

«بدین ترتیب، اگرچه مفهوم «دولت متزلزل» میردال فاقد دقت و به لحاظ تحلیلی فاقد ظرافت است، استدلال کلی او درباره‌ی ویژگی اقتصاد سیاسی پیوسته با چنین دولتی، نه تنها سؤالات مهمی را راجع به نقش و ویژگی دولت‌ها در توسعه برمی‌انگیزاند، بلکه هم‌چنین استلزاماتی درباره‌ی جهان‌شمولی و مناسبت دو سنت اصلی نظریه‌پردازی درباره‌ی دولت غربی را باعث می‌شود.

برگرفته از کتاب دولت های توسعه گرا پیرامون اهمیت سیاست در توسعه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *