ملی گرایی
ادعای من این نیست که دولت ملی تنها پاسخ به مشکلات حکومت مدرن است، بلکه تنها پاسخی است که وجود داشته است.
ما شاید به تجربه کردن انواع دیگر نظم سیاسی وسوسه شویم، اما تجربههای در این سطح خطرناکند، زیرا هیچکس از پیشبینی یا وارونه شدن نتایج آنها خبر ندارد.
انقلابهای فرانسه، روسیه و نازی تجارب ارزندهای بودند، اما هرکدام به فروپاشی نظم حقوقی، کشتار انبوه داخلی و تهاجم به سایر کشورها انجامیدند.
سیاست عاقلانه همانا پذیرش ترتیباتی، هرچند ناقص، است که از طریق آداب و رسوم و میراث پدید آمده است، اصلاحات کوچک آن را بهبود بخشیده، اما، تغییرات کلان آن را به مخاطره نیندازد که هیچکس واقعاً از عواقبش خبرندارد.
کتاب “بازتابهای انقلاب فرانسه” به قلم بورک وضعیت این رویکرد را برایمان بیپاسخ گذاشته است، و تاریخ معاصر مکرراً مؤید دیدگاه او بوده است.
بنابراین، درسی که ما باید بیاموزیم این است که از آنجاییکه دولت ملی بر بنیان پایدار حکومت دموکراتیک و سکولاریسم بنا شده است، ما باید آن را ارتقا داده، اصلاح کرده، و حتی رقیق کنیم، اما آن را دور نیندازیم.
ما قبلا اینجا در این مورد مطلبی را منتشر کرده ایم
برگرفته از کتاب فلسفه سیاسی