هاوزر از نظریه پردازانی است که با الهام از پیشگامان فلسفه اجتماعی، مانند ویلهلم دیلتای و ارنست کاسیرر و لوکاچ، بیش از پیش به بررسی اهمیت «فرهنگ» در نظریه اجتماعی و نظریه زیباییشناسی و هنر بها داده است.
زیبایی شناسی
به نظر او فرهنگ مهمترین عاملی است که به کلیت و یکپارچگی جامعه، در هر زمان و مکان، شکل میدهد. براساس این دیدگاه، هاوزر در بررسی و تحلیل تفاوت نگرشهای مختلف هنری (یا ایدئولوژیهای هنری)، به جای نظریه «قشربندی طبقاتی» از نظریه «قشربندی فرهنگی» استفاده میکند.
- به نظر هاوزر، اگرچه هنرمند در فعالیت خود از خودمختاری برخوردار است، اما تردیدی نیست که او آثار خود را برای نزدیکان و همتایانش، و یا برای کل «نوع بشر» خلق نمیکند، بلکه همواره به بخشهایی از جامعه مانند گروهها و طبقات خاص نظر دارد. گروهها و طبقاتی که بهتر میتوانند دنیای درونی و ذوقی هنرمند را درک کنند و همدلی بیشتری نشان دهند.
اما این ارتباط میان هنرمندان و مخاطبان خاص کمتر تابع شرایط اقتصادی و اجتماعی آنان است، بلکه بیشتر زیر تاثیر اشتراکات فرهنگی قرار دارد، که به میزان آگاهی و ذوق و مهارت آنان مربوط میشود. براساس این تحلیل مفهوم «ایدئولوژی» نیز معنای دیگری پیدا میکند.
- عضویت در یک گروه یا طبقه هیچگاه با آگاهی طبقاتی یکی نیست. هر هنرمند در متن فرهنگ عمومی جامعه و درکنش و واکنش با افکار و رفتارهای مختلف جامعه جهاننگری خاص خود را پیدا میکند. این جهاننگری پدیدهای جبری و از پیش تعیین شده نیست، و میتواند حاوی اندیشهها، گرایشها و ارزشهای متفاوت و متضاد باشد.
در این زمینه: اندیشیدن به هنر
برگرفته از کتاب: زمینه هنرشناسی