دین و اجتماع
پرهیزکاری و دعا در آداب و رسوم ریشه داشته، و بر هرگونه صورتبندی از هدفشان مقدم هستند. آنها بر شکلگیری نیازهای یک اجتماع مؤثرند، و به نوبه خود به آن شکل میدهند. به همین دلیل است که ایمان چه بسا مبهم و گنگ بوده، اما مناسک دینی و رفتار پرهیزکارانه همواره دقیق هستند.
محمد ]ص[ تیزبینانه به این واقعیت پرداخت و دید که دین جدیدش، اگر قرار است قلب طرفدارانش را تسخیر کند، باید به آداب و رسوم دقیق، وضعیتهای قابل تکرار، زمانها و مکانهای مقدس پیوند بخورد. قرآن بهعنوان مجموعه دستورالعمل یک زندگی پرهیزکارانه و نهبهعنوان رساله الهیات قرائت میشود.
ادعاهای الهیاتی آن را میتوان در سه تفکر خلاصه کرد، خدای واحد، رستاخیز و زندگی پس از مرگی ]معاد[ که در آن به اعمال خوب پاداش و به اَعمال بد جزا داده میشود. مسائل دیگر شامل آداب و رسوم، آیین مذهبی، قانون و الگو است. دورکهیم نخستین متفکری نبود که دین را امری تبیین شده و درک شده از نظر نیازها و احساسات اجتماعی میدانست.
انسانشناسی تطبیقی نیز از دل روشنگری بیرون آمد: انسانشناسی تطبیقی تلاش عقلانی بهمنظور فهم تفاوت انسان، و نگاه به آداب و رسوم باستان و آداب و رسوم بهتازگی کشف شده آفریقا و آمریکا بهعنوان تجلی ماهیت جهانشمول انسان بود.
بنابراین درکنار نگاه روشنگری به دین بهعنوان ایمان به امر متعالی، مطالعه ادیان بهعنوان اشکالی از زندگی اجتماعی، و پذیرش تدریجی این مطلب به وجود آمد که باور به امر متعالی تنها یکی از جنبههای دینی، و شاید نه مهمترین جنبه آن، است.
این اندیشه بهتدریج در میان فیلسوفان و زبانشناسان شکل گرفت که ماجراهای خدایان نه بهعنوان تلاش برای ]دریافت[ حقیقت محض، بلکه بهعنوان تمثیلهای پیچیدهای از خصلت انسانی درک میشوند، که در عملکرد عمیقترین احساساتمان به معنای واقعی میرسد.
این تفکر در حلقه واگنر به اوج خود رسید، حلقهای که در آن ایدههای دینی، به عبارتی، به ریشههای انسانی خود بازگشتند، و خدایان به نمایشهای انسانی خود وابسته شده و از مسیر آنها بهدنبال رستگاری انسان بودند.
ما قبلا اینجا در این مورد مطلبی را منتشر کرده ایم
برگرفته از کتاب فلسفه سیاسی (تأملاتی بر مکتب محافظهکاری)