دیگری
“دیگری” یکی از پرتکرارترین و در عین حال عجیبترین اصطلاحات مورد استفاده در اگزیستانسیالیسم است. اما به راستی معنای آن چیست؟
“دیگری”، جایگاهی در زندگی هر فرد است که توسط انسانها و باشندگان مختلف اشغال میشود. هیچکدام از این انسانها و باشندگان، به طور خاص، دیگری نیستند و در عین حال همهی آنها دیگریاند.
ما به وسیلهی دیگری، با امید یا عشق و با ترس یا ملالت، از هستی خویش آگاه میشویم. تمام افراد و شاید تمام فرهنگهای جهان، فراتر از هر موقعیت و رابطهی بخصوصی، روشهایی را به منظور برقراری ارتباط با دیگری دارند.
موقعیت نمادینی در این خصوص وجود دارد که به دفعات در تصورات اگزیستانسیالیستی، ترسیم شده است. در این موقعیت دو نفر حضور دارند.
این دو در میان فضایی که آنها را از یکدیگر جدا و در عین حال به هم پیوند میدهد، در ارتباط هستند. من در یک سوی این فضا هستم و تمام هستی من با این گفت و گوی خاموش درگیر شده است. مشابه این صحنه را میتوان در آثار متفکران متعددی همچون دوبووار، کامو، هایدگر، نیچه، کییرکگور، داستایفسکی، آودن و بکت مشاهده کرد:
اما شورانگیزترین ادراک این موضوع، توسط سارتر مطرح شده است.
به نظر میرسد که تمام پیچیدگی فلسفهی او در کتاب عظیم هستی و نیستی، به صحنهای ختم میشود که من و دیگری در آن با یکدیگر مرتبط میشویم: “دیگری صرفا کسی نیست که من او را میبینم، بلکه او نیز کسی است که من را میبیند”.
تمام انواع جزئیات جامعهی مدرن، این بنیان دراماتیک را در حجاب قرار میدهند. ما میتوانیم سرگرم کار خود ، یا در حال خرید ، یا در حال ایجاد رابطهای باشیم:
اما در بطن تمام این پیچیدگیها، وجود نگاهی متقابل محسوس است، نگاه من به دیگری و نگاه دیگری به من. در طی این تبادل نگاه، هر دو هستی بازتعریف میشوند.
اگر من سکاندار زندگی خویش باشم، باید روزانه با هزاران گونه از این تبادلات مواجه شوم، همانگونه که در عمل نیز این اتفاق رخ میدهد.
- اینها لحظات بیشماری هستند که من از رهگذر آن، خویشتن خویش را در جهان تجربه میکنم، با دیگران تعامل کرده و بنابراین قادر میشوم خودم باشم.
اما اگر من در سکانداری زندگی خویش، مردد باشم و یا به کلی آن را از کف بدهم، آنگاه “دیگری” میتواند “همچون کسی که تجربیات من را شکل میدهد، بر من نمایان شود”. آنگاه است که من دچار گمگشتگی شدهام.
ما قبلا اینجا در این مورد مطلبی را منتشر کرده ایم
برگرفته از کتاب فرهنگ توصیفی اگزیستانسیالیسم