ارتباط
«راحتترین مواجهه در برابر رفتار نادرست این است که، بهجای پرداختن به دلایل اصلی آن، عصبی شده و واکنش تندی نشان دهیم».
کودکان معمولاً میدانند که رعایت قوانین و دستورالعملها، کاری درست است و بیشتر آنها غالباً، آنها را رعایت مینمایند.
هرچند در بسیاری موارد، معلمان با رفتارهای مزاحم و مختلکننده مواجه میشوند؛ و بدین جهت است که معلمها گاهی باید این رفتارها را نوعی برقراری ارتباط بدانند.
وقتی یک دانشآموز یک رفتار خشن یا مخرب مرتکب میشود، احساسات پسزمینهای خود را – البته به شکل غیرمفید – نشان میدهد و در این موقعیت او به کمک ما نیاز دارد و نه عکسالعمل تنبیهی از سوی ما.
حتی شرورترین دانشآموزان هم، مخلوطی از احساسات منفی را همراه خود دارند که، همواره درون آنها میچرخد و نیازمند کمک ما برای یافتن راهکار و کنترل آنها، هستند.
به فتارهای منفی به مثابه نشانهای از احساسات پسزمینهای چون استرس، پریشانی، ترس، ناامنی، غم، خجالت یا یأس نگاه کنید و بدانید، که یک دانشآموز خشن یا پرخاشگر یاد گرفته است که، این احساسات منفی را اینگونه بیان کند.
این دانشآموزان اغلب یا نمونههای خوبی برای چگونگی بیان عواطف خود نداشتهاند، و یا نتوانستهاند راهی برای بیان مفید این احساسات منفی خود بیابند.
نگاهی اینچنینی به این رفتارها کمک میکند که، ما راهکاری تحقیقی برای شناخت این رفتارها در پیش بگیریم؛ به جای اینکه در پی سرکوب آنها .باشیم، آنها بشناسیم
وقتی یک معلم رفتاری را سرکوب میکند (برای مثال با دادزدن، یا تهدید به تنبیه)، حتی اگر در کوتاه مدت منجر به توقف آن رفتار مخرب گردد، اما بدون شک دلایل و علل پس زمینهای این گونه رفتارها، باقی خواهند ماند و عود خواهد کرد.
نکتهی آموزشی: کمک به دانشآموزان در رشد احساسی خود، کمک به آنها در راستای کنترل رفتارهایشان خواهد بود. به دانشآموزان کمک کنید که احساسات خود را بشناسند؛ با کمک به بیانِ احساسی که در کلاس دارند. برای مثال: «اگر این اتفاق برای من افتاده بود، من بسیار مضطرب میشدم».
ماقبلا اینجا در این مورد مطلبی را منتشر کرده ایم
برگرفته از کتاب مدیریت رفتاری