رفض
رفض وقتی رخ میدهد که کسی خودش را از اجتماع مسیحی جدا کند زیرا کلیسا بهصورت علنی، عقاید مشخص او را که بهصراحت در کتاب مقدس نیامدهاند شهادت نمیدهد.
هر دو اینها، چه گروه و چه شخص، رافضیاند زیرا آنها دربارهی مسائل اساسی برخطایند و سرکشانه علیه خویشتنداری و علم حرکت میکنند. وقتی آنها مشخص کردند که کتاب مقدس، تنها بنیان دین است، همچنین جایگاهی اساسی به گزارههایی بخشیدهاند که در کتاب مقدس نیست، و چون دیگران این عقاید اضافی را ضروری و اساسی نمیدانند، آنها شکافی در کلیسا ایجاد میکنند یا (2) با خارج شدن از آن یا (1) با اخراج دیگران از آن. فایدهای ندارد که آنها بگویند عقاید مورد پسندشان با کتاب مقدس و احکام دین جور در میآید.
اگر این عقاید از کلمات خود کتاب مقدس برآمده باشد، هیچ جایی برای پرسش نیست، زیرا همه مسیحیان خواهند پذیرفت که آنها چیزهایی هستند که از امر مقدس گرفته شدهاند و در نتیجه اساسی هستند. اما اگر تو (دارم یک رافضی را مخاطب قرار میدهم) میگویی که فقط آن چیزی که تو میخواهی به آن شهادت داده شود، نتایج آن چیزهایی هستند که در متن مقدس است، من میگویم:
به چیزهایی باور داری و شهادت میدهی که به نظر خودت مطابق قاعده دین است، آفرین بر تو!
اما
تلاش میکنی آن عقاید را به زور به حلق آن مردمانی فرو کنی که به نظرشان اینها آموزه یقینی کتاب مقدس نیست. نفرین بر تو!
اینکه به خاطر اموری از این دست که نه بنیادین هستند و نه میتوانند بنیادین باشند، شکافی ایجاد کنی یعنی اینکه رافضی شدهای. من گمان نمیکنم هیچکسی آنقدر مجنون باشد که به خودش جرأت دهد نتایج و تفاسیر خودش از متن مقدس را بهمثابه وحی الهی مطرح کند و آن اصولی را که خود ساخته است همتراز متن مقدس قرار بدهد. من میدانم که برخی گزارهها چنان بهوضوح با متن مقدس سازگارند که نمیتوان انکار کرد نتایج آن هستند. و در مورد آنها اختلاف نظری وجود ندارد. و تنها به این دلیل، آنها مربوط به بحث فعلی ما دربارهی رفض نیستند، که طبق تعریف در آن همیشه اختلاف آرا وجود دارد.
اکنون به آن موضوع بازمیگردیم، و دوباره من اینجا رافضی را مخاطب قرار میدهم: هرچقدر هم که به نظر تو روشن باشد که چیزی از کتاب مقدس برآمده است، نباید آن را بر دیگری تحمیل کنی چون تو باور داری که آن مطابق اصول دین است، مگر اینکه تو هم فکر میکنی عادلانه است که آموزههای دیگران بر تو به همین شکل تحمیل شود.
این به معنای آن خواهد بود که تو همه عقاید متفاوت لوتریها، کالوینیها، آرمینیوسیها و آناباپتیستها را بپذیری و به درستی آنها شهادت دهی درحالیکه با یکدیگر متناقضاند و عقایدی هستند که سازندگان نمادها و نظامها و فرقهها بهمثابه نتایج ضروری و اصلی برآمده از کتاب مقدس به پیروان خود منتقل میکنند. حیرت میکنم از حد غرور آدمیان که گمان میکنند بهتر از روحالقدس که خرد جاویدان و بیحد و مرز خدا است، میدانند چه چیزی برای رستگاری ضروری است!
ما بیشتر اینجا در این مورد مطلبی را منتشر کرده ایم
برگرفته از کتاب رساله ای درباره ی رواداری