ما به این اعتقاد راسخ پای فشردیم که بشریّت رهایی از شر - نشر پیله

رهایی از شر

کتاب سوداگران و قهرمانان
Rate this post

شر

ما به این اعتقاد راسخ پای فشردیم که بشریّت به پایان خط خود رسیده است، و تتمۀ موجودیّتِ آن بر روی کُرۀ خاکیْ ناچار به خو گرفتن به شرایط کاملاً نامطلوبِ پرولتاریزاسیون و تنزّلش به انسان کوچک است.

  • ذهنیّت سوداگر درحال نفوذ به همه‌جا است، و در همین حال “آخرین انسان‌‌ها”نزدیک شده‌ و می‌گویند “ما خوشبختی را کشف کرده‌ایم و چشمک می‌زنند.” سپس، معجزه رخ داد.

جنگ آمد؛ و روحی تازه از هزاران منبع بیرون زد. نَه، روحی تازه نَه! این، همان روح قهرمانانۀ آلمان قدیم بود که زیر خاکستر می‌سوخت، و حالا دوباره افروخته شده بود.

همچون صائقه نخست قلب‌هایمان را شکافت، آن‌هم با چنان شور و شوقی که هرگز برایمان آشنا نبود و با چنان عظمتی که هرگز برایمان تصوّرپذیر نبود. همۀ شما بخت تجربه‌اش را داشته‌اید. این جانفشانی، این حسِّ از خود گذشتگی، این اعمال قهرمانانه که ناگهان از قلب 70 میلیون آلمانی برخاست.

همۀ شما می‌دانید که چگونه شرارهای سوزان این عشق به سرزمین پدری در جای جایِ روح حقیر و نفاق‌افکن و دنیوی ما خاموش شده بود؛ و سپس چگونه همۀ ما، پاک و طاهر چون نوزادی تازه پا به جهان گذاشته، خود را مشغولِ خدمت به کُل قرار دادیم.

آری، به برکت‌ِ شرارها بود که اذهان ما روشن گردید. تو گویی خورشیدی بر فراز زندگی ما که در تاریکی فرو رفته بود، طلوع کرده و اکنون همگان را در انوار مقدّس خویش غرق می‌کرد.

ما با دیدگانی زنده شاهد بودیم که همچنانْ چیزی فرافردی وجود دارد، یعنی کلیّت و حیاتی بیرون از ما: ملّت، سرزمین پدری، و دولت. ما یک‌بار دیگر، این زندگی را زندگی والاتری احساس کردیم که حیاتِ ما به تنهایی از آنْ ناشی شده است.

از آنجا که زندگی ما تقدّس‌یافتگی خود را مرهون زندگی والاتر است پس بی‌درنگ این موضوع در نظرمان بدیهی آمد که زندگی ما نیز باید به زندگی والاتری مُنتهی شود. تمامی افعال و تلاش‌های ما می‌بایست بدان شکوفایی زندگی والاتر مرتبط می‌شد که دیری در پرتوی آن زیسته بودیم.

آن خاستگاه بی‌پایان اعمال قهرمانانه و آرمان‎خواهانه دگربار عزمِ برخاستن کرده بود و بدین‌طریق، آرمانْ در سرزمین پدریْ قدم به زندگی گذاشت و در ذهن و ضمیر ما، و حتّی در محدودۀ فهم فقیرترین انسان‌ها، جوش‌وخروش گرفت.

ما قبلا اینجا در این مورد مطلبی را منتشر کرده ایم

برگرفته از کتاب سوداگران و قهرمانان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *