رویای فیلسوف شاه انسان تنها برای خود رویا در سر نمی‌پروراند. رویاهای جمعی نیز - نشر پیله

رویای فیلسوف شاه

کتاب عمارت فلسفه
Rate this post

فیلسوف شاه

انسان تنها برای خود رویا در سر نمی‌پروراند. رویاهای جمعی نیز برای انسان قابل تصور هستند. چنین رویاهایی طرحی از یک جهان آزاد، سعادتمند و از فلاکت رهایی شده را به تصویر می‌کشند. مذهب، فلسفه و هنر همواره این رویاها را پذیرفته و به آنها شکل داده‌اند. دولت ایده آل به عنوان طرحی برای نظمی کامل و عادلانه از همزیستی انسانی، به یکی از قدیمی‌ترین رویاهای بشریت تعلق دارد.

در بین آثار فلسفی که به این رویا شکلی عقلانی بخشید، شاهکار افلاطون فیلسوف یونانی با عنوان «جمهور» معروف‌ترین اثر محسوب می‌شود. جمهور در حقیقت اولین آرمان­شهرِی است که به دست ما رسیده، با این وجود این کتاب را باید در برگیرندۀ مسائلی فراتر از فلسفۀ سیاسی دانست. افلاطون با این کتاب دست به کوشش بزرگی زد، وی در نظر داشت ارتباطی بین سیاست و اخلاق، متافیزیک و مذهب و تفسیر عقلانی از جهان و افسانه برقرار نماید.

به عبارت دیگر؛ «جمهورِ» افلاطون با ادعای مرتبط ساختن نظم سیاسی با قوانین حقیقی و ابدی واقعیت پا به عرصه ظهور می‌گذارد. این اثر اولین طراحی بزرگ سیستمی سیاسی در تاریخ فلسفه اروپایی محسوب می‌شود. در کنسرت چند صدایی چنین تاریخی، پیشینیانِ افلاطون تُن اصلی را نواخته اند و افلاطون خود «پیش درآمد» را می‌نوازد.

خاستگاهِ این کتاب مسئله عدالت است و در نهایت به توصیف یک نظم عادلانه ختم می‌شود، نظمی که بر بنیانی مقاوم مستقر شده است، به نحوی که در همه دوران‌ها می‌تواند بدون تغییر برقرار باشد. در کانون این نظم این تصور وجود دارد که دولت از سوی بهترین‌های واقعی حکومت می‌شود، از سوی حاکمانی که به یک اندازه در حکمت و شایستگی سرآمد هستند.

چون افلاطون در این کتاب نه تنها رویای برقراری دولت آرمانی، بلکه رویای «فیلسوف شاه» را نیز در سر دارد، شهریارانی که حکمت و قدرت را در هم ادغام می‌کنند. آنها نه تنها رهبران سیاسی، بلکه رهبران معنوی و فکری نیز به حساب می‌آیند، رهبرانی که می‌توانند به مردم مسیر رسیدن به واقعیت حقیقی را نشان دهند.

در تاریخ بشریت این موضوع به شکل یک رویای وسوسه­انگیز و فناناپذیر باقی مانده، رویایی که تا به امروز از جذابیت بزرگی برخوردار بوده است. این رویا نه تنها به دغدغه فیلسوفان تبدیل شده، بلکه بسیاری از انسان‌ها را نیز به خود واداشته است، انسان‌هایی که رویدادهای فلسفی را همچون تلاشی بیهوده یا همچون مذاکره‌ای برای دستیابی به منصب یا قدرتی درک کرده‌اند. آیا زندگی در حکومتی که حاکمان آن از هر لحاظ مناسب‌ترین و قابل اعتمادترین هستند، ایدۀ وسوسه انگیزی به شمار نمی‌رود؟

با این همه «جمهورِ» افلاطون رساله‌ای خشک نیست، بلکه بحثی هنرمندانه صحنه سازی شده است که در آن سقراط معلم فلسفی افلاطون، به چهره‌ای ادبی تبدیل و به عنوان روایت­گر و سخن­گوی اصلی ظاهر می‌شود. افلاطون در اینجا خود را به عنوان یک ادیب و فیلسوف نشان می‌دهد. بلافاصله در سطر اول کتاب صدای سقراط به گوش می‌رسد و خواننده خود را در یک رُمان مجسم می‌کند: «من دیروز با گلاوکون پسر آریستون در پیرئاس به راه افتادم تا به پرستش ایزدبانو بروم. اما می‌خواستم هم­زمان شاهد مراسمی باشم که برگزاری آن جشن گرفته می‌شد، چون این اتفاق برای اولین مرتبه روی می‌داد».

افلاطون در این کتاب از صحنه‌ها و افرادی استفاده می‌کند که از آشنایی کاملی با آنها برخوردار است. سقراط از آتن به بندر پیرئاس می‌رود تا شاهد جشنی باشد که به افتخار ایزدبانویی به نام آتنه برگزار می‌شود. گلاوکون برادر افلاطون، سقراط را در این مراسم مشایعت می‌کند. بعد از گذشت مدتی، سقراط قصد بازگشت به آتن را دارد، اما دوستان و آشنایان وی از جمله آدیمانتوس برادر دیگر افلاطون و پلمارکوس فرزند کپلائوس تاجری متمول، به سقراط اصرار می‌کنند که در پیرئاس بماند تا ضمن صرف غذا و مباحثه، شاهد باقی مراسم نیز باشد. در ادامه در خانه کپلائوس بین سقراط و سایر حاضرین بحثی شروع می‌گردد که در آن جایگاه عدالت مورد بحث قرار می­گیرد و مبانی نظم اجتماعیِ عادلانه طرح ریزی می‌شود.

اینکه گفتگوی افلاطون تا به امروز نه تنها به عنوان اثری فلسفی، بلکه به عنوان اثری ادبی نیز می‌تواند مورد مطالعه قرار گیرد، در هر صورت به نیت نویسنده مربوط می‌شود. چون افلاطون به ادبیات نیز علاقه‌مند بوده و در دوران جوانی در برخی رقابت‌های ادبی نیز شرکت داشته است. سیاست نیز به صورت تصادفی نقشی پررنگ در اثر افلاطون بازی نمی‌کند.

افلاطون نه تنها فرزند آتن، معروف‌ترین شهر یونان باستان بود، بلکه وی به یکی از اصیل‌ترین خانواده‌های این شهر نیز تعلق داشت. وی از تبار نخبگانِ سیاسی بود که برتری آنها در قرن پنجم پیش از میلاد مسیح توسط اصلاحات پریکلس دولت­مرد بزرگ آتنی از بین رفته بود. پریکلس نظام دموکراسی را برقرار و نفوذ سیاسی «طبقه اشراف» را محدود کرده بود. در «جنگ پلوپونز» که در سال 431 قبل از میلاد مسیح (چهار سال قبل از تولد افلاطون) آغاز شد، سرانجام آتن برتری سیاسی خود را در داخل یونان به رقیب خود اسپارت واگذار کرد.

بعد از این اتفاق خانواده افلاطون درگیر تحولات سیاسی آشفته‌ای شد. «الیگارش‌های» قدیمی شهر از موضع ضد دموکراسی قاطعی برخوردار بودند و در طول جنگ از دولت نظامی و تمامیت­خواه اسپارت حمایت می‌کردند. هنگامی که اسپارت‌ها بعد از جنگ در سال 404 قبل از میلاد دموکراسی آتنی را از میان برداشتند، حکومتی دست نشانده را به کار گماشتند که سران آن را وابستگانی از بالانشینان قدیمی آتن تشکیل می‌دادند. در بین این افراد خارمیدس و کریتیاس دایی‌های افلاطون نیز دیده می‌شدند. این حکومتِ معروف به «سی مستبد» نظامی استبدادی را بنیان نهاد، حکومتی که در سال 403 قبل از میلاد مسیح بار دیگر توسط دموکراسی خواهان سقوط کرد.

ما قبلا اینجا در این مورد مطلبی را منتشر کرده ایم

برگرفته از کتاب عمارت فلسفه 

468000تومان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *