ایمان
پروژه “ریشهشناسی” ایمان دینی نیچه، بهطور اجتنابناپذیری ما را اغوا میکند.
ریشه این باور کجاست، اگر پیامد گمانهزنی روشنفکرانه نیست؟ چگونه، و در پاسخ به چه تفکرات یا تجربیاتی، تغییر خواهد کرد؟ و پاسخ ساده و سرراست احتمالاً همان پاسخ درست باشد.
ایمان دینی از اجتماع به ارث رسیده- مشخصاً اجتماعی که در آن به دنیا آمدهاید- و در پاسخ به تغییرات درون آن اجتماع تغییر میکند.
البته، این آموزه آن را آراسته و جستار عقلانی آن را توسعه میدهد. اما نتایج این جستار تنها زمانی مورد قبول دین است که اجتماع خود را بهمنظور حفظ آنها در مقابل شک تغییر دهد.
شما میتوانید این را از روی مطالعه اصلاحات در اروپا توضیح دهید.
اما چهبسا فهم این نکته از طریق فرقههای اسلامی موجود در سرزمین شام آسانتر باشد.
بهویژه شاخههای مذهب راستین شیعه، دروزی، اسماعیلیه، علویه، که همسایگانشان آموزه آنها را بهعنوان بدعت تقبیح میکنند.
دقیقاً به این دلیل که اجتماعات رقیب، تعارض وفاداریهای و رقابت ادعاهای سرزمینی از آنها تأثیر میپذیرند و بر آنها تأثیر میگذارند.
این مسئله به شیوهای دیگر نیز بیان میشود: دین در نیاز گونهها به زندگی مشترک، ادعا و دفاع از قلمرو و انجام انواع فداکاریهایی ریشه دارد که بقای جمعیمان مستلزم آنهاست.
اما ما حیوانات عقلانی هستیم، که نیازهای زیستیمان را با اصلاح تفاسیر هماهنگ میکنیم.
درنتیجه، از ریشه عضویت جمعی تنه اطاعت و میراث اعتماد جمعی مشترک جوانه میزند. و آن تنه حامی روبنای انشعابی از تفکر و احساسی است، که قلب و ذهن باورمندان را پر کرده، و جهان آنها را تغییر میدهد.
دین از تمامی این مسائل استقبال میکند- ریشه عضویت، تنه اطاعت، شاخههای ایمان و برگ و گل دعا و عبادت.
و برای فهم آنچه به ما میرسد نباید تنها ایمان و آموزه را، بلکه سبک متفاوت زندگی دینی با زندگی بدون آن در هر سطحی، بررسی کنیم.
این همان چیزی است که ما باید از اثر کلاسیک بزرگ دورکهیم، اَشکال ابتدایی زندگی دینی، آموخته باشیم.
اما این مسئله نیازمند تأیید مجدد است، به خصوص به این دلیل که این توهم در میان متفکران روشنفکر وجود دارد که دین صرفاً مجموعهای از باورهاست، که علم از مدتها قبل آنها را رد کرده، اما به دلیل ]ویژگی[ آرامشبخشی آن باورها به آنها چسبیده است.
ما قبلا اینجا در این مورد مطلبی را منتشر کرده ایم
برگرفته از کتاب فلسفه سیاسی (تأملاتی بر مکتب محافظهکاری)