در پهلوی دوم، نگاه سرگردان به زوج محمدرضاشاه و فرح پهلوی   - نشر پیله

زوج محمدرضاشاه و فرح پهلوی  

کتاب سیاست متافیزیک و فیزیک در ایران معاصر
Rate this post

پهلوی دوم

در پهلوی دوم، نگاه سرگردان به فیزیک مدرن غرب، با ابعادی جدید و پیچیده‌تر همراه شد. برنامۀ مدرنیته در پهلوی دوم، به‌سوی سبک زندگی مصرفی مدرن و تولید سوژه‌های مردمی مدرن بود.

انقلاب اصلاحات ارضی مهم‌ترین وجهۀ سیاست تولید مردم مدرن را داشت، هرچند همه‌چیز زیر سایۀ شاه و به‌لطف رهبری او انجام می‌شد. بالارفتن قیمت نفت، به رشد روزافزون سیاست تولید سبک زندگی و مردم مدرن منجر ‌شد.

پهلوی دوم وارث وضعیتی تاریخی بود که از عباس‌میرزا با تولید ارتش تا دورۀ مشروطیت و مجلس و سپس سیاست‌های مدرنیزاسیون رضاشاه امتداد یافته بود؛ به‌همین‌سبب، دوران پهلوی دوم، آمیزه‌ای از ارتش قوی و فرهنگ شبه‌مدرن بود. نظارۀ سرگردان محمدرضاشاه به فیزیک مدرن غرب، درجهت کلیدزدن پروژه‌ای از احیای تمدن مدرن شرقی در ایران بود. به مفهومی الگوهای مدرن غرب در ایران مونتاژ می‌شدند و این در مفهوم پروژۀ ساخت تمدن بزرگ مدرن شرقی بود.

فرح پهلوی، نخستین شریک در نگاه سرگردان بالادستی مردانه به فرهنگ مدرن غرب بود. فرح پهلوی شیوه‌ای از نظارۀ سرگردان جدید را در تاریخ نظاره‌گران سرگردان بالادستی در ایران به وجود آورد که رویکردش خیره‌شدن به فیزیک محصولات هنری فرهنگ غرب به‌مثابه فیزیک هنر مدرن بود.

فرح پهلوی برنامه‌ای برای تولید مفهوم هنرمند پیشرو و هنر مدرن با سبک و سیاق شرقی داشت. بسیاری از هنرمندان برای تحصیل هنر به اروپا فرستاده می‌شدند. فستیوال‌ها و بینال‌های مختلف هنری در ایران برگزار می‌شد و حتی بسیاری از هنرمندان مطرح جهان همچون اندی وارهول به ایران سفر کردند.

بنابراین، زوج محمدرضاشاه و فرح پهلوی، در پروژه‌ای مشترک به‌سوی تولید فیزیک مدرن ایرانی با الگوهای مدرن غربی حرکت کردند و جنبۀ مدرن شرقی را بر دوش تاریخ باستانی ایران گذاشتند اما از دوران عباس‌میرزا تا محمدرضاشاه یک مسئلۀ مشخص دربارۀ تولید موقعیت مدرن در ایران وجود داشت و آن مدرن‌کردن نظام فرمانروایی بود و نه تولید معرفت‌شناسی مدرن برای خلق مناسبات مدرن در زندگی روزمرۀ مردم.

مردم از دوران عباس‌میرزا تا محمدرضا پهلوی، در موقعیت «رعیت‌وارگی» خود دست‌وپا می‌زدند و گیج بودند. رعیتی که همواره به متافیزیک مقدس معتقد بود، دچار حجمی از موقعیت‌های فیزیکی مدرن می‌شد که از جایی فراتر بر سر زندگی روزمرۀ او فرود می‌آمد.

وقتی انسان ایرانی در موقعیت فیزیک مدرن خطاب می‌شد و می‌خواست به‌سوی آن بازگردد، مشخص نبود با چهرۀ شهروندی باید به‌سوی آن رخ بچرخاند یا چهرۀ رعیتی. بی‌رخ‌بودن ماهیت مردم در وضعیت تاریخی بالادستی مدرن ایران بود و همین بی‌رخی بود که موقعیت میل برای جست‌وجوی رخ خویشتن را به وجود آورد و بازگشت به‌سوی خویشتن، به مسئله و سپس انگیزه‌ای برای انقلاب 57 تبدیل شد.

برگرفته از کتاب سیاست متافیزیک و فیزیک در ایران معاصر

ما قبلا اینجا در این مورد مطلبی را منتشر کرده ایم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *