پرسشگری در کلاس
“پرسش چیست؟” پرسش خوبی است؛ مقصود این است که “پرسش خوب” آنطور که تصور میشود، ساده نیست.
مورگان و سشاکستون (2006) پرسش ها را به سه دسته تقسیم کردند:
1- سؤالاتی به منظور روشن کردن اطلاعات: پایتخت فرانسه کجاست؟
2- سؤالاتی که به دانستههای ما شکل می دهند: چه ویژگیهایی یک شهر را پایتخت میکند؟
3- سؤالاتی که سبب تأمل میشوند: آیا وجود پایتخت ضروری است؟
کارکرد پرسش چیست؟ سؤالها، مسالهای را از کسی می پرسند و با علامت سؤال (؟) در انتهای جمله شناخته میشوند؛ و به هنگام صحبت کردن با اوج گرفتن لحن صدا خود را نمایان میکنند. کودک برای سؤال پرسیدن لحن و نحوهی بیاناش را از والدین خود تقلید میکند
“بودن” یا “نبودن” پرسشی است که علامت سؤال ندارد؛ چگونه این، سؤال محسوب میشود. این عبارت ما را به تفکر و تعجب وا میدارد که چگونه چیزی متضمن یا دربردارندهی چیزی است.
هملت به جای اینکه این عبارت را به شکل پرسشی مطرح کند، خود و حضار را به اضافه کردن چیزی به پرسش وامی دارد (ایده 72). پیتر موتسترت، متخصص در این حوزه میگوید: بسیاری از پرسشها در واقع “درخواست” هستند؛ درخواستی مودبانه.
من می توانم بگویم “اینو به من بده”! یا بگویم: “لطفاً، ممکن است این را به من بدهی؟”، هدف امر کردن چیزی است. از سؤال برای درخواست مودبانه استفاده میکنند.
نکتهی آموزشی: “درخواست کردن” و استفاده و از ترکیب سؤالی برای بیان آن را بشناسید.
بیشتر بدانید: کتاب “پرسشهای مفید بپرسید” نوشته ی مورگان و ساکستون مطالعه کنید؛ تفاوت “سؤال پرسیدن” و “پرسش” را با جزئیات دقیقی در فصل پنجم کتاب توضیح دادهاند.
ما قبلا اینجا در این مورد مطلبی را منتشر کرده ایم
برگرفته از کتاب پرسشگری در کلاس (نگاهی فلسفی به مساله پرسشگری در کلاس)