بنابر نظر وبر ما بار دیگر شاهد تغییر میل ریاضتکشانه به یک کد رفتاری درون جهان هرروزه هستیم: “نیازی به تجرد نبود، ازدواج صرفاً نهادی برای پرورش عقلانی فرزندان قلمداد میشد. فقر هم ضرورتی نداشت اما جستجوی ثروت نمیبایست باعث شود فرد به دنبال لذایذ و انحرافات برود. در اینجا تغییری در سکسوالیته وجود دارد که از آنچه به رسمیت شناخته میشود نامحسوستر است. پیوریتانیسم طبق شرح وبر صرفاً میل جنسی را به منظور روتینه کردنش سرکوب نمیکند، به شیوههایی که برساختهای هویتهای جنسی را طبیعی، عادی و اخلاقی میسازد.
سکسوالیته
در اینجا مثل دیگر نوشتههایش، وبر برخی از استدلالهای فوکو را پیشگویی میکند یک مثال عالی از این امر (که خود وبر به کار نبرد) نحوه برخورد با جنسیت در بهشت گمشده، اثر شاعر پیوریتن متعصب جان میلتون است، اثری که هدف از نوشتنش [به بیان نویسنده] بیان مشیت ابدی و توجیه راههای رسیدن به خداوند برای انسان بود. بهشت گمشده زیبایی حوا را با زبانی به تصویر میکشد که به نحو بیپروایی شهوانی است و اجازه میدهد پدر و مادر بشر یکدیگر را پیش از هبوط بشناسند. لذت جنسی نتیجۀ خوردن میوه ممنوعه از درخت معرفت نیست.
میلتون به ما میگوید “گیسوان طلایی و آشفته حوا بیهیچ زینت و آرایهای/ چون پردهای تا کمرگاه تنگش کشیده شده بود/ گیسوانی که چون طرههایی هوسباز پیچ و تاب داشت/ با اطاعتی پرکرشمه، غروری فروتنانه/ درنگی مطبوع و عاشقانه تسلیم آدم شده بود. این دو خیلی زود “در آغوش هم بهشتی سعادتمندانهتر برای خود آفریدهاند” و آدم “مسحور از زیبایی و فرمانبری دلنشین حوا”، “برخوردار از سعادتهای بیشمار خواهند شد. نه آدم از همسر زیبایش روی برتافت، نه حوا با مراسمهای رازآمیز عشق زناشویی مخالفت نمود.میلتون یقیناً معتقد نبود که این «مراسمها» را “جایگاه خداوند در مقدسترین مکانها را لکهدار میکند.
در واقع او به ریاکارانی حمله میکند که “از خلوص حرف میزنند اما به جای پاکی که خداوند مقرر داشته ناپاکی مینشانند. بیگمان میلتون در این ادعا «جلوتر» بود و وبر از منابع پیوریتن بیشتری روایت میکند که هرگونه لذت جسمی در رابطه جنسی را به عنوان میراث گناهآلود هبوط میدیدند. اما میلتون «انضباط» را نه تنها نفی بینظمی میبیند بلکه “اگر قرار بود امور الهی شکلی عیان داشته باشد، مشهودترین سیمای فضیلت میبود. این «محوری» است که شکوفایی و زوال همه جوامع مدنی برپایه آن صورت میپذیرد. هیچ تضادی در اینجا وجود ندارد. سکسوالیته مانند هر چیز دیگری میتواند به صورت عقلاتی به نحوی که رضایت خداوند کسب شود نظم و سامان یابد، این همان نکته اصلی میلتون و وبر است.
وبر معتقد است “ریاضتکشی اینجهانی و عقلانی تنها میتواند ازدواجی را مجاز بداند که به شیوهای عقلانی صورت پذیرفته باشد” و “باید هرگونه والایش امر جنسی به اروتیسم را به عنوان بدترین نوع بتپرستی رد کند”. چیزی که تجویز میشود نه رابطه جنسی و نه حتی لذت جنسی بلکه لذتی است که «به گونهای آگاهانه تربیت یافته باشد»، “رویگرداندن از طبیعتگرایی خام رابطه جنسی” از نوعی که میلتون تحسین میکند. جوهر اروتیسم که دلیل ممنوعیتش در ریاضتکشی است، در مقایسه با ساز و کارهای عقلانیشدن، در ویژگی «غیرروتینی شده» گشایش “دروازهای به سوی عقلانیترین و لذا حقیقیترین گوهر زندگی قرار دارد. با تقلیل سکسوالیته به بنیان طبیعی و ارگانیک پیوریتنسیم آن را درون یک الگوی زیست کامل عقلانیشده” ادغام و کنترل میکند.
در واقع بنا به آنچه در بهشت گمشده آمده، امر جنسی مستعد ارزیابی اخلاقی مثبت میشود: میلتون «عشق زناشویی مشروع» را-که مرادش از آن آشکارا عشق جنسی است- “تنها قاعده اخلاقی در بهشت” میداند. از دید وبر، این ریاضتکشی سکسوالیتۀ بدوی، طبیعی و والایشنیافتۀ کشاورز را در چارچوب نظم عقلانی انسان به مثابه مخلوق خداوند میگنجاند؛ سکسوالیته نیز به بخشی از متن به هم پیوستۀ شخصیت تبدیل میشود که به خوبی درون سامانیابی گستردهتر شخصیت اخلاقی فرد ادغام میگردد.
وبر در اخلاق پروتستانی در این خصوص بحث میکند که چگونه این نگاه نشان از پزشکیشدن سکسوالیته در قرن نوزدهم درون گفتمان جدید «فایدهگرایی بهداشتی» دارد. “زمانی فرد متخصص از نگاه یک پیوریتن نظریهپردازی اخلاقی بود، حالا او یک پزشک است”، اما «ادعای توانایی» با توجه به تعیین “سکسوالیته بهداشتی […] “در هر دو حالت یکی است جایگاه «طبیعی» این سکسوالیتۀ اصلاحشده البته ازدواج تکهمسری (و دگرجنس خواهانه) بود که مشروعیت ذاتی خود را در “اندیشه مسئولیت اخلاقی در قبال دیگری” مییابد. پتانسیل فراوان “بزرگترین نیروی غیرعقلانی حیات یعنی عشق جنسی با این اخلاقی شدن و گنجانده شدنش در “مقولهای ناسازگار با حوزۀ اروتیک صرف خنثی میشود. شرط این امر برساخت سکسوالیته «خام» به صورت سکسوالیتهای «طبیعی» است؛ به عبارتی، چیزی که مشیت و تقدیر الهی محسوب میشود.
در این زمینه: وبر و سرمایه داری
برگرفته از کتاب سرمایه داری و مدرنیته