سینما از خود، کارکردی همچون یک سلاح قدرتمند به زمامداران بلشویک ارائه کرد چراکه نهتنها یک فناوری مدرن مهیج بود، بلکه برای تودههای مردم نیز در جایگاه یک شکل هنری در دسترس و جذاب بود که میتوانستند در تولید آن خود نیز شرکت کنند. از منظر کمونیسم سینما دارای کارکردهایی حیاتی است.
سینمای شوروی
نخست آنکه این هنر و رسانه میتواند در مبارزه با بیسوادی کارکردی بسیار خوب و مؤثر از خود نشان دهد. بااینحال نمیتوانست صرفاً یک ابزار کاربردی در این زمینه باشد چراکه از بین بردن بیسوادی فقط در چارچوب اصول و ایدههای ایدئولوژی کمونیسم میتوانست محقق شود؛ بنابراین سینما میتوانست با رویکردی سیاسی به آموزش تودههای مردم بپردازد تا آنها درک آگاهانهای از انقلاب، واقعیت سوسیالیستی جدید و نقش آنها در این واقعیت نوظهور پیدا کنند. در خوشبینانهترین حالت چنین آموزشی میتواند به روند خلق انسان شوروی جدید کمک کند.
انسان شوروی جدید از منظر بلشویکها یک الگوی بسیار والای فضیلت اخلاقی و سوسیالیستی محسوب میشد که برای نیل به هدف نهایی کمونیسم اختصاصیافته بود. بااینحال وظیفه و کارکرد سینما هرگز از سوی زمامداران حزب بهطور واضح تشریح داده نشد.
همانطور که پیشازاین گفتیم طرز تفکر تدافعی بلشویکها نقشی اساسی در دیدگاهها و نظرات آنها داشت پس همین شیوهی تفکری بر نوع نگاه و نظر آنها هم در مورد اهداف سینما و هم در چگونگی سازماندهی و مدیریت آن در کشور شوراها مؤثر بود. به این صورت صنعت سینمای شوروی هم بخشی از فرایند تلاش برای مشروعیت بخشیدن به حکومت بود و هم قسمتی از خط دفاع سیاسی و ایدئولوژیک بلشویکها را تشکیل میداد؛ بنابراین صنعت سینما میبایست ایدئولوژی کمونیستی، قدرت و از همه مهمتر واقعیت پدید آمده توسط زمامداران حزب را مشروعیت بخشیده و از آنها محافظت میکرد.
کمونیستها قادر به توضیح و تشریح این مسئله نبودند که چرا تسلط آنها بر قدرت با چارچوب نظری مارکسیستی ظاهراً علمی روشنفکران شکاک مطابقت ندارد، باوجوداینکه مطمئن بودند که تقریباً تمامی شهروندان عادی شوروی علاقهای به پیگیری و فهم چنین مسائلی ندارند. درحالیکه همین مردم دلواپس و نگران واقعیت روزمرهای بودند که منشأ آن تفکرات بلشویکی زمامداران کشور بود.
کمونیستها مجبور به آشتی دادن چربزبانیهای خود دربارهی رهایی انسان با واقعیت شوم صنعتی شدن سرسامآور و سختیها و استانداردهای پایین زندگی بودند که با این تحول و دگرگونی ساختاری همراه بود. ازآنجاکه رهبران حزب از این امر آگاهی داشتند که برای تحقق اهداف خود نیاز به جلب و کسب همکاری تودههای مردم دارند آنها را با این نوید دلخوش میکردند که کار و فعالیت آنها در راستای ایجاد و خلق بهشت کمونیستی است تا به این طریق ایشان بهضرورت مشارکت مؤثرشان در ساختار نظام سوسیالیستی کشور پی ببرند. در راستای نیل به همین هدف، سینما نهتنها در تربیت سیاسی و شکلدهی انسان جدید، بلکه در به تصویر کشیدن این باور برای مردم که کارهای بزرگ و فداکاریهایشان در راستای منافع خود و کل جامعه است نقشی بزرگ ایفا کرد.
سینما نقش مهمی در حفظ حمایت تودهها از حکومت ایفا کرد درحالیکه آنها با کار و تلاش خود شکاف و خلأ ایجادشده در اثر جریان مدرنیزاسیون را ترمیم کردند تا از این طریق علاوه بر مهیا شدن امکان زندگی بهتر برای خود، مشروعیتی هرچند موقت نیز برای بلشویکها به ارمغان آوردند.
درواقع کارکرد سیاسی فیلم فراتر از آموزش سیاسی و بسیج و اقناع تودههای مردم بود. در فصل آخر خواهیم دید که فیلم نقشی کلیدی در به مشارکت گذاشتن بار مسئولیت سیاسی بلشویکها با شهروندان عادی نیز ایفا کرد. پس از ظهور شیوهی تفکر دفاعی بلشویکها، طیفی از ساختارهای گذشته و حال کشور به آن شکل و فرم دادند، اما این فرآیند بیش از همه توسط ساختارهایی به انجام رسید که از پیش در نظام حکومتی روسیه وجود داشت و بلشویکها ناچار به کار در آن بودند. این شیوهی تدافعی در پی محافظت از آرمان کمونیستی و قدرت شوروی در برابر افشای آنها بهعنوان حیلهگری و تزویر بود.
همین شیوهی مبتنی بر پایههای اضطراب از عدم امنیت سیاسی و عدم مشروعیت نزد مردم، تعیینکنندهی سیاست و نحوهی مدیریت سینمای شوروی گشت و همچون فاجعهای آن را به آستانهی انحطاطی مولد و خلاقانه سوق داد. همانگونه که مشاهده خواهید کرد این وضعیت تدافعی به شیوههای مختلف هم در سطح سازمانی و هم در سطح فردی ظاهر شده، درنهایت باعث تضعیف همان صنعتی شد که قرار بود در جایگاه خط مقدم دفاع ایدئولوژیک رژیم بلشویکی به آن خدمت کند.
در این زمینه: اهداف سیاسی سینمای شوروی
برگرفته از کتاب سینمای شوروی