فروید و دانشجویان علوم طبیعی
دانشجویان علوم طبیعی و فیلسوفان از مدتها پیش به ما آموختهاند که تا وقتی به هوش خود بها میدهیم و آن را نیروی مستقل میدانیم در اشتباهیم و نباید وابستگیاش را به زندگی عاطفیمان نادیده بگیریم.
بر اساس دیدگاه آنها، نیروی عقلانی ما فقط هنگامی میتواند قابل اطمینان عمل کند که تحت تأثیر تحریکات قدرتمند نباشد و در غیر این صورت، ارادۀ ما را چون ابزاری در اختیار دارد و به دنبال نتایج مورد نظر ارادۀ خود است.
بنابراین، استدلالهای منطقی در برابر تمایلات عاطفی ناتوان و ضعیفاند و طبق گفتۀ فالستاف استدلالها شبیه توت سیاهاند و جایی که منافع ما مورد نظر است آنها بیفایدهاند.
تجربۀ روانکاوی این ادعا را تا حد امکان بیان کرده است و همیشه امکان اثبات این موضوع وجود داشته است. که باهوشترین افراد به محض اینکه درک و فهمشان با مقاومت عاطفی (احساسی) روبهرو شود، مانند افراد احمق و نابخرد رفتاری نادرست دارند،
اما به محض اینکه توانستند بر این مقاومت غلبه کنند، دوباره هوش خود را بازیابی میکنند. بهترین همنوعانمان در این جنگ به طور دائم دچار این بیبصیرتی منطقی شدند که دومین پدیده، در نتیجۀ سرنوشت و هیجان عاطفی است و ما امیدواریم به طور همزمان با آن از بین برود.
ما بیشتر در این برگه در این مورد مطلبی را منتشر کردهایم
برگرفته از کتاب تاملاتی درباره جنگ و مرگ