جنگ داخلی
شش ماه جنگ داخلی سال 1919 را نمیتوان به جزئیات اتفاقات پنج، شش روز انقلاب ماه نوامبر سال 1918 توصیف نمود. با این وجود در جریان جنگ داخلی نیز همانند روزهای انقلاب رویدادها در همه شهرهای آلمان مشابه بودند.
با این تفاوت که در ماه نوامبر انقلاب بدون مقاومت خاصی به پیروزی دست یافت، در حالی که پیروزی جریان ضدانقلاب در جریان جنگ داخلی بدون مقاومت به دست نیامد.
اگر در ماه نوامبر همه اتفاقات با سرعت جنونآمیزی اتفاق افتاده بود، روند رویدادها در جنگ داخلی با کندی آزاردهنده و روشمندی به همراه بود. انقلاب ماه نوامبر، انقلابی آرام و به دور از خشونت بود، در حالی که در جریان جنگ داخلی خونهای فراوانی ریخته شد.
انقلاب ماه نوامبر حرکتی خودانگیخته و بدون رهبر از سوی توده مردم به شمار میرفت و رهبران حزب سوسیال دموکرات نیز بعد از انقلاب با اکراه بر مسند قدرت قرار گرفته بودند، در حالیکه انقلاب متقابل یک اقدام نظامی سیستماتیک و منظم به رهبری سران حزب سوسیال دموکرات بود.
بنابراین هیچ تردیدی وجود ندارد که ابتکار عمل برای جنگ داخلی، تصمیم برای انجام این کار و «تقصیر» آغاز چنین جنگی بر عهده رهبران سوسیال دموکرات و به ویژه فریدریش ابرت و گوستاو نوسکه بوده و طرف مقابل نیز گاهی بهانهای برای حمله در اختیار آنها قرار میداده است.
پس از اتفاقات ژانویه سال 1919 در برلین، «موج دوم» انقلاب تنها یک مرتبه دیگر در آوریل همان سال در شهر مونیخ ایجاد گشت. برای درک هر چه بهتر اتفاقات آن دوران، میبایست با ایدهها و اندیشههای سران حزب سوسیال دموکرات نظیر ابرت و نوسکه در آن دوران آشنا شد.
گوستاو نوسکه مردی خشن بود که به سیاست بر اساس طرح ساده دوست یا دشمن مینگریست، روشی نه چندان پیچیده که در آن سعی میشد در هر لحظه با همه امکانات موجود به دشمن ضربهای مهلک وارد گردد.
یادداشتهای بعدی و اقدامات نوسکه، وی را شخصی عاشق خشونت و ناتوان از تفاوتگذاری نشان میدهند، شخصی که بر اساس ذهنیت و روحیات خود بیش از حزب سوسیال دموکرات، با حزب ناسیونال سوسیالیست کارگران آلمان (حزب نازی ها) سازگاری داشت.
با این وجود گوستاو نوسکه مغر متفکر جنگ داخلی نبود و وی تنها در این جریان، دست راستِ فریدریش ابرت به شمار میرفت.
ما قبلا اینجا در این مورد مطلبی را منتشر کرده ایم
برگرفته از کتاب خیانت به انقلاب