اسطوره سوفیا
نخستین رد پای شخصیت سوفیا در تاریخ مسیحیت را باید در آرای شمعون مغ جستجو کرد. اعمال رسولان، اولین اثری به شمار میآید که شمعون در آن ظاهر شده است. پس از آن، کتب آپوکریفا به تفصیل دربارهی جدال بین شمعون و پطرس و پولس بحث کردهاند.
آباء کلیسا به رد اندیشههای او پرداختهاند و نسبت به آن واکنش شدیدی نشان دادهاند. آنها او را دروغگو و بدعتگذار دانستهاند و در اصل، او را نخستین آموزگار گنوسی و پایهگذار نگرشی غیر راستکیشانه در مسیحیت معرفی کردهاند.
- یک نکتهی جالب توجه دربارهی شخصیت شمعون آن است که مناقشهای دربارهی شخصیت تاریخی شمعون وجود داشته است. برخی پژوهشگران مانند فردیناند کریستن باور، بر این عقیده هستند که او یک شخصیت اسطورهای است که در این متون به عنوان نمادی از بدعتگذاران تلقی میشود.
همچنین، نویسندگان در صدد بودهاند که با ترسیم شمعون به عنوان یک شخصیت منفی، پولس را کاملا متفاوت از او و در برابر بدعتگذاران معرفی کنند. اما پژوهشگران دیگر مانند آدولف فون هارناک، با این دیدگاه مخالفت کردند و با توجه به اینکه شمعون آموزههایی از خود ارائه داده است، احتمال اسطورهای بودن او را رد کردند.
بر اساس منابع موجود، شمعون که یک جادوگر به شمار می آمد، نخستین آموزگار گنوسی در مسیحیت است که به تبیین جایگاه سوفیا پرداخت. او همسرش، هلنا را در روسپی خانهی شهر صور یافته بود و به رهایی رسانده بود.
همچنین، شمعون به تقلید از عیسی مسیح، هلنا را با خود همراه ساخت. او هلنا را «اندیشهی نخستین» و «ایزد بانوی مادر» خواند و اعلام کرد که هلنا همان انوئیا یا تجلی سوفیاست که هبوط کرده و در ماده اسیر آمده. در واقع، هلنا (سوفیا) بود که نقشهی کیهان را طرح کرد و فرشتگانی را آفرید که او را درون ابدان انسانی زندانی کردند.
او از بدنی به بدن دیگر منتقل میشد ولی همواره قدرت او شناخته شده و برای به دست آوردنش جنگهایی در طول تاریخ درگرفته بود؛ برای مثال جنگ تروا به این دلیل اتفاق افتاد.
در نهایت شمعون او را رهایی بخشید چرا که در واقع او خود را نیروی بزرگ خداوند میدانست که سوفیا را در واپسین تجلی جسمانیاش (هلنا) در حالی یافته بود که منزل اصلی خود را فراموش کرده بود.
ما قبلا اینجا در این مورد مطلبی را منتشر کرده ایم
برگرفته از کتاب اسطوره سوفیا