شناخت سایه تاریک خود آن چه که خیلی خنده دار است این است که خود انتقادی - نشر پیله

شناخت سایه تاریک خود

کتاب خود کشف نشده
Rate this post

سایه تاریک

آن چه که خیلی خنده دار است این است که خود انتقادی عقیده ای است که بیشتر در کشورهای مارکیستی به چشم می خورد، اما در زیر سایه ملاحضات اتوئولوژیک قرار گرفته و بیشتر در خدمت دولت است و نه در خدمت حقیقت و عدالت در روابط بین افراد با یکدیگر، دولت هیچ قصدی برای افزایش تفاهم دو طرفه و بهبود روابط بین شخص با شخص ندارد. بلکه تلاش دارد تا شخص را از دیگران جدا کرده و موجب انزوای روانی او گردد. هرچه ارتباط افراد با یکدیگر کمتر باشد بیشتر موجب تحکیم موقعیت دولت خواهد شد و بالعکس.

شکی نیست که در دموکراسی ها نیز، فاصله بین افراد با یکدیگر بسیار بیشتر از شرایط مناسب آنها برای رفاه عمومی یا مفید بودن آنها برای نیازهای روانی ما است.

درست است که تلاش های بسیار گوناگونی انجام می شود تا با توسل به حس آرمان گرایی افراد، ایجاد شور و اشتیاق و بیدار کردن وجدان اخلاقی آنها از تفاوت های اجتماعی چشم گیر بین افراد کاسته شود. اما، مشخصاً، شخص فراموش می کند تا خود انتقادی لازم را به کار گیرد و این سوال را پاسخ دهد که چه کسی است که این درخواست آرمان گرایانه را مطرح می سازد؟

آیا این اتفاقی است که یک شخص از سایه تاریک خود می پرد تا خود را حریصانه روی یک برنامه آرمان گرایانه که وعده یک عذر موجه به او داده است را پرتاب کند؟ چقدر قابلیت احترام و اخلاقیت آشکار در یک جهان تاریکی درونی بسیار متفاوت که ردایی از رنگ های فریبنده پوشیده وجود دارد؟

شخص در ابتدا تمایل دارد که اطمینان حاصل کند که کسی از که از ایده آل ها صحبت می کند خودش باید ایده آل باشد تا سخنان و کارهای او بیشتر از آنچه که بنظر میرسند باشند. ولی ایده آل بودن غیرممکن است و بنابراین به شکل یک فرض تحقق ناپذیر می ماند.

از آن جایی که ما معمولاً دراین خصوص دماغ تیزی داریم، قسمت اعظم ایده آل گرایی هایی که به ما گوش زد می شوند یا در جلوی چشمان ما رژه می روند ترجیحاً تهی به نظر ما می رسند و تنها زمانی مورد قبول واقع می شوند که دقیقاً عکس آن ها پذیرفته شوند.

بدون این وزنه ی مقابل، ایده آل از قابلیت انسانی ما فراتر می رود و به خاطر خنده دار بودنش غیرقابل قبول می شود و به بلوف تنزیل پیدا می کند اگرچه یک بلوف خیرخواهانه. بلوف یک روش نامشروع اعمال قدرت و سرکوب مردم است و هیچ وقت به خوبی ختم نمی شود.

اما از طرف دیگر، شناخت سایه تاریک خود، ما را به سمت شکست نفسی که لازمش داریم می کشاند تا به کامل نبودن خود اقرار کنیم. و فقط این شناخت آگاهانه است که هر جا که یک رابطه ی انسانی لازم هست ضروری است.

یک رابطه انسانی بر پایه تفاوت یا کامل بودن بنا نشده است چرا که این دو فقط باعث تاکید بر تفاوت می شوند و دقیقا به نتیجه عکس منجر می شوند. بلکه براساس کامل نبودن ، براساس آنچه که ضعف است و براساس بیچارگی و در حقیقت نیاز به حمایت که زمینه ها و انگیزه های اصلی وابستگی هستند بنا شده است.

زیرا کسی که کامل است نیازی به دیگران ندارد ، اما ضعیف به آن نیاز دارد چرا که به دنبال حمایت می گردد و هیچ گاه با شریک خود طوری رفتار نمی کند که ممکن است او را به جایگاه پایین تر وادار نماید. یا حتی او را تحقیر کند. این تحقیر فقط در جایی خیلی به آسانی اتفاق می افتد که در آن ایده آل گرایی نقش اساسی را بازی کند.

تفکرات این گونه را نباید زیادی، غیر ضروری و احساسی در نظر گرفت. مسئله ارتباط انسان ها و یکپارچگی درونی جامعه ما با توجه به پدیده زیرسازیانسان اجتماعی، مسئله جدی است زیرا  ارتباطات شخصی او به خاطر بی اعتمادی عمومی خدشه دار شده اند.

هرکجا که عدالت بدرستی اجرا نمی گردد و پلیس مردم را زیر نظر دارد و وحشت حکم فرما است، انسان به انزوا گرفتار می شود که البته این هدف و منظور دولت های دیکتاتوری است. چرا که این دولت ها بر پایه انباشته شدن هرچه بیشتر واحدهای اجتماعی قدرت زدوده شده بنا شده اند.

برای مقابله با این خطر ، جامعه آزاد نیاز به پیوندی از نوع موثر و کارآمد و نیاز به اصلی شبیه عشق ورزیدن به همسایه در مسیحیت دارد. اما همین عشق به هم نوع است که بیشتر از تمامی عشق ها از نبود تفاهم که زائیده نسبت دادن ناآگاهانه جنبه های بد خود به دیگران است رنج می برد.

بنابراین این بیشترباید در حوزه علاقه جامعه آزاد باشد که مسئله ارتباط انسان را از دیدگاه روان شناسی مورد بررسی بیشتر قرار دهد چرا که یکپارچگی  حقیقی آن و در نتیجه قدرت اصلی آن در این مسئله نهفته است. هرکجا که عشق از میان برود قدرت، خشونت و وحشت حکمرانی می کند.

هدف از این تفکرات، دعوت به ایده آل گرایی نیست بلکه فقط به منظور بالا بردن میزان آگاهی نسبت به وضعیت روان شناختی است. من نمی دانم کدام ضعیف تر است، ایده آل گرایی یا بینش عموم.

من فقط می دانم که ایجاد تغییرات روانی که احتمال پایداری داشته باشند احتیاج به زمان دارد. بینش و آگاهی که به آرامی طلوع می کند این گونه به نظر من می رسد که تاثیرات دیرپاتری داشته باشد تا ایده آل گرایی مقطعی که بسیار غیر متحمل است مدت زیادی دوام داشته باشد.

ما قبلا اینجا در این مورد مطلبی را منتشر کرده ایم

برگرفته از کتاب خود کشف نشده

ناموجود
49000تومان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *