شوپنهاور به عنوان درمانگر زندگی شوپنهاور به عنوان درمان گر زندگی کمک می‌کند - نشر پیله

شوپنهاور به عنوان درمانگر زندگی

کتاب شوپنهاور تاملات و تاثیرات
Rate this post

شوپنهاور و درمانگری

شوپنهاور به عنوان درمانگر زندگی کمک می‌کند تا یک گره وجودی باز شود، گره‌ای که انسان در آن گرفتار شده است؛ این نوع از پذیرش شوپنهاور در ادبیات نیز موضوع جدیدی نیست. در رمان «بودنبورک ها، زوال یک خاندان» که از آثار اولیه توماس مان به حساب می‌آید، این سناتور توماس بودنبروک است که درگیر بحرانی در معنا و مفهوم زندگی شده است و در این میان با شوپنهاور مواجه می‌شود. شناخت شوپنهاوری مبنی بر اینکه همه انسان‌ها در یک تمامیتی عمیق تر با هم مرتبط هستند و مرگ فردیت و نه جوهر انسان را از بین می‌برد، سناتور توماس بودنبروک را قادر ساخت تا بار دیگر با زندگی کنار بیاید.

همچنین اتو بومر در رمان فلسفی خود با عنوان «اقتباسی آزاد از شوپنهاور» فیلسوفی آزاد به نام اگیدیوس فیتسوری را شخصیت اصلی داستان خود قرار داد. شخصیتی که تعالیم شوپنهاور را مبنای یک عمل فلسفی درمان گرا قرار داد و در طول داستان رمان به کار بر روی آن پرداخت. میشل ولبک به صراحت تأکید می‌کند که هیچ فیلسوفی را نمی‌شناسد که «آثارش همان مرتبه اول همانند آثار شوپنهاور جذاب و تسکین دهنده باشد.» آیا شوپنهاور بدبین می‌تواند یک تسلی بخش فلسفی باشد؟

برای درک جذابیت شوپنهاور به عنوان درمان گرِ زندگی، نه تنها شناخت ویژگی و محتویات آثار او مهم است، بلکه برخورداری از دیدی کوتاه از جایگاه وی در تاریخ فلسفه نیز بسیار حائز اهمیت است. غلبه بر زندگی با کمک عقل یکی از درخواست‌های اصلی فلسفه کلاسیک محسوب می‌شد و از نظر فلسفه کلاسیک شناخت در خدمت حکمت بود و نه برعکس. در دوران باستان نه قوانین و معیارهای اخلاقی بلکه اَشکال عقلانی زندگی مطرح بودند. این برداشت از فلسفه به عنوان هنر عقلانی زندگی کردن در دوران جدید مفقود شده است.

در دوران جدید فلسفه به صورت فزاینده‌ای بر روی مسائل و بحث‌های نظری محدود شده است. سرانجام در فلسفۀ امانوئل کانت سعادت به عنوان هدفِ عمل، به نفع عمل وظیفه مدار به طور کامل از فلسفه اخلاق طرد شد و به این ترتیب فلسفه اخلاق به عنوان یکی از شاخه‌های فلسفه بیشتر و بیشتر بر روی ایجاد معیارها و ضوابط اخلاقی متمرکز گردید. در نتیجه فلسفه یکی از موضوعات مهم خود را واگذار کرد و بحث‌هایی نظیر تأمل در مورد «زندگی خوب» و راهنمای چگونه زندگی کردن، به روانشناسی نقل مکان کردند.

در میان فلاسفه کلاسیک دوران جدید بیش از همه این شوپنهاور است که چنین رویه‌ای را اجرا نکرده و به موضوع هنر عقلانی زندگی کردن پرداخته است. نزد شوپنهاور می‌توان از دید فلسفی به پیشنهاداتی برای یک زندگی خوب و موفق دست یافت. آثار شوپنهاور را می‌توان به عنوان «کتاب راهنمای زندگی»، همانند آثار سنتیِ روش عملی زندگیِ مربوط به اواخر دوران باستان، مورد مطالعه قرار داد. چون کتاب‌های شوپنهاور را می‌توان به صورت مستقیم در ادامه چنین آثاری دانست. به همین دلیل تصادفی نیست اگر کتاب‌های شوپنهاور همردیف با کتاب‌های اپیکتت، مارکوس آئورلیوس یا سیسرون قرار داده شوند.

به این ترتیب شوپنهاور نیازی را برآورده کرد که بسیاری با آن به فلسفه نزدیک شدند، نیازی که از سوی مسائل مورد بحث در فلسفه اخلاقی جدیدتر دیگر برآورده نشد. این شوپنهاور بود که از موضوع زندگیِ موفق برای فلسفه اعاده حیثیت کرد و در این میان بسیاری از اندیشمندان صاحب نام از نیچه گرفته تا فوکو در این زمینه از وی پیروی کرده‌اند.

شوپنهاور به ویژه برای مدیریت بحران فلسفی نیز مناسب است، چون وی در مجموع زندگی را همچون بحران و به عنوان تجربه‌ای سرتاسر مأیوس کننده تفسیر می‌کند، بحرانی که برای غلبه بر آن، خودشناسی و تأمل فلسفی مورد نیاز است. انسان به حرکت وا داشته شده است؛ به دنبال هر نیازِ به ظاهر برآورده شده، یک نیازِ برآورده نشده ایجاد می‌شود و چرخ خواستن بی‌وقفه می‌چرخد.

شوپنهاور به عنوان درمان گر زندگی به امکان سعادتمندی اعتقادی ندارد، بلکه می‌خواهد این چرخ را متوقف نماید. طرح کلی او در مورد زندگی موفق بنا بر اصل «به حداقل رساندن مصیبت و درد و رنج» واقع شده است. هنر زندگی مورد نظر شوپنهاور واقعی است، چون به طور کامل عاری از توهم است و در آن هیچ گونه خوش بینی وجود ندارد.

تمرکز هنر زندگی شوپنهاوری بر درخواست برای غلبه بر زندگی از طریق تأمل زیبا شناختی، ترحم یا ریاضت طلبی قرار دارد. این هنر یک برنامه منظم جهت کنترل و نفی غریزه است. علاوه بر این آموزه‌های تدبیر ایجاد شده در کتاب «کلام قصاری در خصوص حکمت زندگی» امکانات مثبت سعادتمندی را در غلبه بر زندگی روزمره نشان می‌دهد. چنین امکاناتی بیش از همه در پرورش فعالیت‌های ذهنی و خلاقانه واقع شده‌اند.

اینها مسائل اصلی و تعیین کننده زندگی ما محسوب می‌شوند؛ هستۀ جوهر ما به عنوان انسان، نگرش ما نسبت به مرگ، توانایی ترحم و دلسوزی ما، موضوعاتی که شوپنهاور همواره آنها را مطرح می‌نماید. با این همه شوپنهاور از آن دسته فیلسوفانی است که پوچی و بی‌معنایی دنیا را با افسانه‌های مذهبی نمی‌پوشاند، بلکه راه حل‌های عقلانی ارائه می‌کند. راه حل‌هایی که متکی بر خودشناسی فردی هستند. هدف درمان زندگی شوپنهاور استقلال و خودمختاری و نه سازگاری است. به همین دلیل تعجب برانگیز نیست که در حال حاضر همه راه‌ها در روانشناسی و روان درمانی به سمت شوپنهاور بر می‌گردند، راه‌هایی که به دنبال ارتباط با هنر زندگی فلسفی هستند.

برای مثال، این ادعا برای به اصطلاح «روان درمانی وجودی» نیز برقرار است که اروین یالوم از پیروان آن محسوب می‌شود، این نوع روان درمانی غلبه بر مسائل اساسی وجودی نظیر مرگ، پوچی، تنهایی و آزادی را مورد تأکید قرار می‌دهد. در آلمان گونتر گوده و یورگ تسیرفاز دو روانشناس باتجربه و واسط بین فلسفه و روانشناسی، در کتاب بنیادی خود به نام «درمان شناسی و هنر زندگی» به طور مفصل به بررسی دقیق شوپنهاور پرداخته و تلاش کرده‌اند نظریه‌های او را در بسیاری از موارد برای ارزیابی‌های درمانی ثمربخش نمایند. به این ترتیب می‌توان اساساً تجربه توهم زدایی را به مبدأ یک فرآیند آموزشِ خودشناسی تبدیل کرد.

نام شوپنهاور در آنجایی که شکل‌هایی از خود تمرکزی و تعمق حائز اهمیت می‌شوند، نیز مطرح می‌گردد. به این ترتیب می‌توان طرح و چارچوب تعمق زیباشناختی را با برخی شیوه‌های روانکاوی فروید مرتبط دانست. در ارتباط با سایر مسائل بار دیگر اشکالی از همدلی، به همان نحو که در طرح شوپنهاور از ترحم آمده است، اهمیت پیدا می‌کنند. همچنین فلسفه عملی عصر حاضر، برای نمونه همان گونه که در کتاب مارتا نوسباوم نیز آمده، همدلی را بار دیگر به عنوان ماده اصلی همزیستی کشف کرده است.

ما بیشتر اینجا در این مورد مطلبی را منتشر کرده ایم

برگرفته از کتاب شوپنهاور تاملات و تاثیرات

قیمت اصلی 77400تومان بود.قیمت فعلی 70000تومان است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *