زیست شناسی مدرن
به نظر میرسد همه علوم در تکامل خود از مرحله جمعآوری، سرهمبندی و سازماندهیِ اطلاعات عبور میکنند. تا زمانی که دادههای مربوط به هزاران ستاره و کهکشان جمعآوری نشده بود، دانش کیهانشناسی نمیتوانست به چنین حدی از شکوفایی برسد.
علم شیمی تا حد زیادی در سلطهی آشفتگیِ کیمیاگران بود تا اینکه عناصر شیمیایی در جدول تناوبی شناسایی و بصورت نظاممند دستهبندی شدند.
زیستشناسی در سالهای شکلگیری خود، با کار بزرگی روبرو بود. میلیونها نوع ارگانیسم وجود دارند که برخی به وضوح با هم مرتبط هستند و برخی دیگر هیچ قرابت آشکاری ندارند. اندامها و برنامههای بدن ممکن است منعکس کننده تعدد بی شمار سبکهای حیات باشند.
مطالعات بیولوژیکی دوران باستان برای دستیابی به چنین اهدافی آغاز نشده بود. حتی در بهترین حالت، این مطالعات شامل حکایتهایی پراکنده و کلی بودند.
در بسیاری از موارد، دادههای مربوط به گیاهان و جانوران واقعی با گزارشهایی از موجوداتی خیالی که توسط شایعات یا شنیدهها جمعآوری شده بود، درهم آمیخته بود.
هنگامی که ذهنهای هیجانزدهی دوران رنسانس شروع به نگاهی جدیتر به زیستشناسی کردند، نقطه شروعِ مناسبی برای نظم بخشیدن به این هرج و مرج بوجود آمد – یعنی فقط آنچه را که آشکارا درست است در یک زمینه معقول، تشخیص میدهد. لئوناردو داوینچی در مطالعهی رشد و اشکال گیاهان و جانوران پیشگام بود و به طور کلی ”اقتدار“ نویسندگان کلاسیک را زیر سوال برد.
کارهای او در مورد آناتومی بدن از این منظر بسیار شگفتانگیز است. اما آناتومیستی که احتمالاً بیشترین تأثیر را در این دوره داشت وسالیوس بود که در سال 1514 در بلژیک به دنیا آمد.
او تحصیلات پزشکی را در پاریس آغاز کرد، اما به زودی از مکاتب غیرانتقادی سرخورده گشت و مطالعات دقیق خود را آغاز کرد، از جمله کالبدشکافی بسیاری از حیوانات.
برگرفته از کتاب تکامل زیست شناسی مولکولی
ما قبلا اینجا در این مورد مطلبی را منتشر کرده ای